گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شمس مغربی:هیچکس را اینچنین یاری که ما را هست نیست کس ازین باده که ما مستیم او سرمست نیست

❈۱❈
هیچکس را اینچنین یاری که ما را هست نیست کس ازین باده که ما مستیم او سرمست نیست
قامتش را هست میلی جانب افتاد کسان کو بلندی در جهان کاو را نظرها پست نیست
❈۲❈
هست با بست سر زلفش دل ما در جهان ورنه چیزی را دل ما در جهان پست نیست
دل بدان عهد است دل پیمان که با دلدار نیست خود دلی کاو عهد آن دلدار را بگسست نیست
❈۳❈
هیچ کس را دل ز دام زلف او بیرون نجست اینکه بتواند دلی از دام زلفش جَست نیست
زلف او گر می کند تاراج دلها حاکم است هر چه او خواهد کند، بر وی کسی را دست نیست
❈۴❈
گر مرا در دست بودش جان نثارش کردمی چون کنم چیزی نثارش؟! کان مرا در دست نیست
باید اندر عشق او از خود بکل وارسته شد کان که در عشقش بکل از خویشتن وارست نیست
❈۵❈
از پی پیوند او، از خویشتن باید برید بی بریدن زان که هرگز کس بدو پیوست نیست
هستی ای گر مغربی را هست، آن هستی اوست مغربی را اینکه از خود هیچ هستی هست نیست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها