گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شمس مغربی:بیدل و دلدار نتوانم نشست بیجمال یار نتوانم نشست

❈۱❈
بیدل و دلدار نتوانم نشست بیجمال یار نتوانم نشست
صحبت یارم چه می آید بدست پیش با اغیار نتوانم نشست
❈۲❈
ساقیم چون چشم مست او بود یک زمان هشیار نتوانم نشست
چون بت و زنّار، زلف روی اوست بی بت و زنّار نتوانم نشست
❈۳❈
بس امید وعده دیدار گل بیش از این با خار نتوانم نشست
بلبل آسا در گلستان رخش یکدم از گفتار نتوانم نشست
❈۴❈
یار باز آمد ببازار ظهور گفت بی بازار نتوانم نشست
زانکه در خلوتسرای خویشتن بی الوالابصار نتوانم نشست
❈۵❈
چون هزاران کار دارد هر زمان یکزمان بیکار نتوانم نشست
برفکندم پرده از رخسار خویش پرده بر رخسار نتوانم نشست
❈۶❈
مغربی را گفت، بنگر بر رخم زانکه بی نظاره نتوانم نشست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

masoomeh
2020-12-31T12:03:25
آقای زند وکیلی در ترک دلدار در آلبوم دشت جنون این شعر را خوانده