گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شمس مغربی:صبح ظهور دم زد و عالم پدید شد بهر رخت ز مشرق آدم پدید شد

❈۱❈
صبح ظهور دم زد و عالم پدید شد بهر رخت ز مشرق آدم پدید شد
پوشیده بود روی تو در زیر موی تو چون بازگشت موی تو از هم پدید شد
❈۲❈
جان جهان که در خم زلف نو بد نهان زلف ترا بهر شکن و خم پدید شد
بر ملک نیستی لب لعلت سحرگهی یکدم دمید و عالم از آندم پدید شد
❈۳❈
مجروح نیش غمزه مرد افکن ترا هم از لب چه نوش تو مرهم پدید شد
برهر دلی که گشت جمال تو جلوه گر در وی هزار نقش دمادم پدید شد
❈۴❈
تا شد یقین که شادیت اندر غم دلست دل را هزار خرّمی از غم پدید شد
خورشید آسمان ولایت ظهور یافت تا مغربی ز عالم مغرب پدید شد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها