گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شمس مغربی:چون عکس رخ دوست در آینه عیان شد بر عکس رخ خویش نگارم نگران شد

❈۱❈
چون عکس رخ دوست در آینه عیان شد بر عکس رخ خویش نگارم نگران شد
شیرین لب او تا که به گفتار درآمد عالم همه پر ولوله و شور و فغان شد
❈۲❈
چون عزم تماشای جهان کرد ز خلوت آمد به تماشای جهان جمله جهان شد
هر نقش که او خاست بر آن نقش برآمد پوشید همان نقش و بدان نقش عیان شد
❈۳❈
هم کثرت خود گشت درو واحد خود دید هم عین همین آمد و هم عین همان شد
جائی همه اسم آمد و جایی همگی رسم جائی همه جسم آمد و جائی همه جان شد
❈۴❈
هم پرده برانداخت ز رخ کرد تجلّی هم پرده خود گشت و پس پرده نهان شد
ای مغربی آن یار که بی نام و نشان بود از پرده برون آمد و با نام و نشان شد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها