شمس مغربی:بی نقاب آن جمال نتوان دید در رخش جز مثال نتوان دید
❈۱❈
بی نقاب آن جمال نتوان دید
در رخش جز مثال نتوان دید
روی او را بزلف و خال توان
دید بی زلف و خال نتوان دید
❈۲❈
بخیالش از آن شدم قانع
که از او جز خیال نتوان دید
خود جمال کمال روی ترا
بی حجاب جلال نتوان دید
❈۳❈
ذات مخفی است از صفات کمال
بی صفات کمال نتوان دید
آفتابی است در ظلال نهان
زو بغیر از ظلال نتواندید
❈۴❈
بپذیرد زوال مهر رخش
مهر او را زوال نتواندید
همه گرد سراب میگردیم
چونکه آب زلال نتواندید
❈۵❈
مغربی هیچ چیز از آن عنقا
بجز از پر و بال نتوان دید
کامنت ها