گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شمس مغربی:دل از بند من بیدل رها شد نمیدانم کِه او دید و کجا شد

❈۱❈
دل از بند من بیدل رها شد نمیدانم کِه او دید و کجا شد
مگر کاو دانه خال بتی دید از آن در دام زلفش مبتلا شد
❈۲❈
هوای دلستانی داشت در سر نمی دانم بعزم آن هوا شد
مگر بودش نهانی دلربایی نهان از ما بر آن دلربا شد
❈۳❈
صفایی داشت با خوبان مهوش ازین جای مکدر زان صفا شد
صدای ارجعی آمد به گوشش پی آن نغمه و بانگ و صدا شد
❈۴❈
صلای خوان وصل یار بشنید ببوی خوان وصلش زان صلا شد
ز جان و از جهان بیگانه گردید که تا باجان و جانان آشنا شد
❈۵❈
دمی خالی نمیباشد ز دلدار از آن کز بهر آن خلوت سرا شد
ز حال مغربی دیگر نپرسید از آن ساعت که از پیشش جدا شد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۹۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها