گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شمس مغربی:اندر آمد ز در خلوت ما یار سحر گفت کس را مکن از آمدنم هیچ خبر

❈۱❈
اندر آمد ز در خلوت ما یار سحر گفت کس را مکن از آمدنم هیچ خبر
گفتمش کی ز تو یابم اثری گفت آندم که نماند ز تو در هر دو جهان هیچ اثر
❈۲❈
گفتمش دیده من تاب جمالت دارد گفت دارد چو شوم چشم ترا نور بصر
گفتمش هیچ نظر در تو توان کرد دمی گفت آری چو شود جمله ذات تو نظر
❈۳❈
گفتمش هیچ توان در تو رسیدن گفتا در من آنکس برسد کاو کند از خویش گذر
گفتمش من چه ام و تو چه و عالم چیست گفت من دانه ام و تو ثمر و کَون شجر
❈۴❈
روی من بحر تجلی طلبد مظهر پاک نیست خالی بجهان پاکتر از وی مظهر
گفتمش مغربیت در خور اگر هست بگو گفت او روی مرا نیست بزخمی در خور

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها