مهستی گنجوی:چون نیست پدید در غمم بیرون شو ای دیده تو خون گری و ای دل خون شو
❈۱❈
چون نیست پدید در غمم بیرون شو
ای دیده تو خون گری و ای دل خون شو
ای دل تو نوآموز نهای در غم عشق
حاجت نبود مرا که گویم چون شو
کامنت ها