گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مهستی گنجوی:گفتم که لبم به بوسه‌ای مهمان است گفتا که بهای بوسهٔ من جان است

❈۱❈
گفتم که لبم به بوسه‌ای مهمان است گفتا که بهای بوسهٔ من جان است
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت یعنی که خموش، بیع … که ارزان است

فایل صوتی رباعیات رباعی شمارۀ ۱۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد رضا از بروجن
2015-12-12T19:37:40
با سلام با توجه به اینکه عقل حسابگر است سفارشی می کند که عاقلانه باشد نه عاشقانه از طرف دیگر که و نه در زبان فارسی قابل تصحیف یکدیگر هستند و چون در گذشته هم کمتر نقطه به کار می بردند این تصحیف بیشتر به نظر می رسد.بنابراین مصراع آخر چنین به نظر می رسد« یعنی که خموش بیع جان نه ارزان است » و در خواندن و قرائت شعر باید به اینگونه خوانده شود « نرزان» با تشکر
عماد
2015-10-11T16:48:21
با سلامبه نظرم اینگونه درست می نماید:عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت یعنی که خموش، بیع جان که ارزان است
امیرعلی
2015-05-11T16:29:28
یعنی که خموش این مبیع ارزان است!
دلیرپور
2016-06-15T00:17:32
من این رباعی را در جای دیگر دیده ام. مصرع آخر : یعنی که بیا بیع و بها ارزان است؛ می باشد. یا در اینجا یعنی که خمش، بیع و بها ارزان است
حبیب جلیلیان(سالک)
2013-03-26T12:09:16
می توانست بگوید:یعنی که خموش،بستان،کارزان است.که هم آهنگ شعر درست می شد و هم واژه بستان یعنی بگیر یا بخرفارسی و زیباتر از بیع عربی است
منوچهر
2013-03-23T01:12:45
یعنی که خموش این بها ارزان است
محسن
2013-04-20T13:27:43
اصلاحیه مصراع آخر :"یعنی که خموش ، بیع کن کارزان است "
ساره
2013-01-10T21:23:03
احتمالا بیت آخر این طور بوده:یعنی که خموش، بیع جان چه ارزان است
شباویز
2013-01-14T02:18:46
«بَیع» با سکون ی و ع فعل امر «باع» به معنای خریدن است..کمی در وزن اشکال به وجود آمده ولی شاعر به خود امر کرده که : بخر که این کرید ارزان است.(نظر شخصی:می توانست اینگونه بیاورد: یعنی که خموش، بیع! که این ارزان است)
حمید
2012-12-16T11:13:53
مصرع آخر احتمالا این گونه بوده استیعنی که خموش، ببخش که ارزان است
لیلی
2012-12-14T20:26:52
اصلاح مصرع اخر یعنی که خموش, این خرید ارزان است
مغبچه
2014-02-12T04:30:18
یعنی که خموش بیع و میع ارزان است!
ناقلی
2014-02-14T09:46:09
عقل آمد ودر پهلوی من زد انگشت*یعنی که خموش بیع نما،کارزانست
امرالله
2014-03-29T05:05:38
در مصرع آخر کلمهء "بیع" اگر "بیعی" (به کسر اول و سوم) باشد هم وزن شعر برجا خواهد بود و هم معنا. با این توضیح که "باعَ-یبیعٌ" فعلی است عربی به معنای معاملهء خرید و/یا فروش. فعل امر آن برای مفرد مذکر "بِع" می شود و برای مفرد موءنث "بِیعِی" میشود که معنای آن (به زبان صرفیون) این است: "بخر ای زن در زمان حاضر". و چون شاعر یک زن است برایش فعل امر موءنث آورده شده است. پس مصرع آخر اینگونه خوانده می شود: "یعنی که خموش، بیعی که ارزان است".
حامد
2014-09-24T07:20:19
یعنی که خموش قیمتش ارزان استوقتی او طلب جان در مقابل کرد چون ظاهرا خیلی فرق معامله بود خواست حسابکارانه پاسخ رد بدهد، که عقل (نمادجسابگری) گفت: از من که حسابگرتر نیستی بخربا این قیمت که داری خوب میخری
تنگ طه
2014-05-26T10:47:16
در جواب برادر عزیز امرالله باید این نکته را به یاد داشت که در زبان فارسی از کلمات عربی استفاده می شده ولی دیگر قواعد زبان خودمان به کار می رفته نه عربی مگر اینکه بخواهند قسمتی از شعر را به زبان عربی بیان نمایند و معمولا یک کلمه را به زبان عربی و با قوانین عربی به کار نمی برده اند .
امیدی
2014-05-31T22:16:55
یعنی که خموش بیع کن ارزان است.
محمد سعید میاحیان
2014-07-27T05:59:14
با درود . خدمتتان عرض کنم که: بیع به معنای فروش است و خرید را در عربی شری می گویند و مشتری (خریدار) مشتق این واژه است. در این مهمانی تجارتی منظور و ملحوظ نیست تنها قدر و پاداش میزبان را اندک ثمن و بها را قدر شده است و ارزش گذاری نموده اند . والا ارزش واقعی آن با عنایت که به حدیث ربانی مشهور که می فرمایند خونبهای تو خودم هستم . می باشد.
علی تبریزی
2013-06-18T02:03:09
یعنی که خموش بیع بس ارزان است
وحـ_‗ـیـ‗_ـد
2013-07-02T00:06:55
با سمیرا خانم موافقم!به نظرم در اینصورت معنی بهتر است...
امیر
2013-05-27T18:05:22
غیرازمسأله مصرع آخر،کلمه 'مهمان'درمصرع اول هم بی ربط به نظر میرسد. شایدشعرکلأاینگونه شود،معنی رابهتربرساند(البته باکسب اجازه ازخانم گنجوی)گفتم که لبم به بوسه ات مشتاق استگفتا که بهای بوسهء من داغ است (یعنی دیدن و چشیدن داغ)عقل آمد و در پهلوی من زد انگشتیعنی که خموش،این بها اغراق است (یعنی مبالغه است)
سمیرا
2013-05-19T09:58:36
دومین حرف " که" در مصرع آخر اضافه می باشد و جهت حفظ وزن شعر باید به اینصورت تغییر یابد : یعنی که خموش بیع جان ارزان است
آرش
2013-05-19T10:37:50
وقتی میگه عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت!یعنی عقل میخواهد چیزی را گوشزد کند، میخواهد مانع انجام کاری شود، برای تشویق به بیع، انگشت نمی زنند!انگشت زدن اشاره به متنبه کردن دارد!ضمنا عقل همیشه حسابگر است و پیشنهادش عاقلانه است! نه عاشفانه!پس عقل چنین بیعی را سفارش نمی کند.مثلا "یعنی که خموش، نه بیع جان ارزان است"
Abbas
2013-11-16T06:26:23
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشتیعنی که خموش، بیع بوس ارزان است
سیامک کیهانی
2020-08-08T17:35:00
گفتم: دلم از تو بوسه‌ای خواهان استگفتا که: بهای بوسه‌ی من جان استدل آمد و در پهلویِ جان زد انگشتیعنی که: بخر، بیع بکن، ارزان استعایشهٔ مُقریه (سمرقندی)جُنگ رباعی، میرافضلی، نشر سخن، 1394، ص161بیع در اینجا به معنای معامله‌ی پایاپای هست
سام
2020-05-25T10:26:28
در ضمنیه احتمال زیاد شاعره با این رباعی به استقبال رباعی رودکی رفته.به یکی جان نتوان کرد سؤالکز لب لعل تو یک بوس به چند؟
سام
2020-05-23T08:35:24
گفتم که لبم به بوسه ای مهمان کنگفتا ندهم هر آنچه خواهی آن کنعقل آمد و عشق را نهیبی زد و گفتاین خربزه آب است تو فکر نان کن
احمدآرام نژاد
2020-10-24T02:04:49
بادرود وعرض ادب:در مصرع دوم بیت دوم"یعنی که خموش، بیع … که ارزان است"نیاز به تغییر یا افزودن وکاستن یزی نیست قدما در مواقعی که کلمه ای در آخری حرف خود دارای سکون بود برای خواندن راحت تر حرکتی مانند اِ ویا اٌبه آن حرف ساکن میدادندکه هنوز هم در اکثر مداحی ها رعایت میشودبنابراین مصرع را میتوان اینگونه خواند"یعنی که خموش، بیعٌ … که ارزان است"
عباس
2017-03-03T19:54:27
یعنی که خموش، بیع جان ارزان است
عباس
2017-03-03T16:58:22
با سلام. گفتم که خموش بیع که جان ارزان است. بیع به فتح ب و کسر ی و سکون ع فعل امر است یعنی‌ بخر
سعید
2017-04-22T00:16:29
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشتیعنی که خموش،به جان بخر که ارزان است
سعید
2017-04-22T00:17:18
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشتیعنی که خموش، به جان بخر که ارزان است
فرهاد
2018-10-11T13:08:40
فعل امر از باع یبیع بیعا میشود بیع و بعد ی حذف میشوی و فعل امر ان می شود بع. مرجع: گرامر زبان عربی
علی سید احمدی
2018-05-23T13:05:48
این بیت رو باید با صدای علیرضا قربانی گوش کرد؛عقل آمد و در پهلوی من زد انگشتیعنی که خموش، بیع … که ارزان است