مهستی گنجوی:جوله پسری که جان و دل خستهٔ اوست از تار زلفش تن من بستهٔ اوست
❈۱❈
جوله پسری که جان و دل خستهٔ اوست
از تار زلفش تن من بستهٔ اوست
بی پود چو تار زلف در شانه کند
ز آن این تن زار گشته پیوستهٔ اوست
کامنت ها