گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مهستی گنجوی:چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید بی چشم تو خواب چشم از چشم رمید

❈۱❈
چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید بی چشم تو خواب چشم از چشم رمید
ای چشم هم چشم به چشمت روشن چون چشم تو چشم من دگر چشم ندید

فایل صوتی رباعیات رباعی شمارۀ ۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرخیان
2016-08-22T05:01:45
واژه ی "هم" در مصراع سوم باید به "همه" تصحیح بشه.
جعفر عسکری
2020-06-23T04:39:37
سلام.مصرع دوم و سوم اشکال وزنی دارندشکل صحیح این رباعی:چشمم چو به چشم خویش،چشم تو بدیدبی چشم تو،خواب چشمم از چشم رمیدای چشم همه چشم به چشمت روشن!چون چشم تو چشم من دگر چشم ندیداز لطف آقای آرش فضلی هم تشکر میکنم که بسیار به جا و زیبا بیان کردند.
جعفر عسکری
2020-11-01T18:50:04
سلام.در مورد نظر قبلی (بالایی) می توان با ساکن خواندن م کلمه ی چشم دوم،وزن رو درست دید.به یک رباعی جالب دیگر برخوردم و با شما در لذتش،شریک می شم:چشم تو که چشمش مرساد از چشممچشمیست که چشمه‌ها گشاد از چشممتا چشم تو شد چشم مرا چشم و چراغجز چشم تو چشم‌ها فتاد از چشممعمادالدین کرم
آرش فضلی شمس آبادی
2017-07-16T18:54:46
‎اعنات در علم بدیع آن است که شاعر یا دبیر در سخن خود رعایت چیزی را التزام کند که آن ضروری و واجب نباشد، مثل آوردن سه باره «چشم» در هر مصراع در همین رباعی و یا نمونه‌ی دیگری از سلمان ساوجی (کپی از تاریخ ما):‎چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید‎به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمی‌باید‎چو چشمت چشم آن دارد که ریزد خون چشم من‎اگر چشمت به چشمانم زند چشمی بیاساید‎هر آن چشمی که می‌بیند به غیر چشم او چشمی‎چو چشمش چشم تو بیند ز چشمش چشمه بگشاید‎به سوی چشم من چشمی، بکن ای نور چشم منخ‎که تا چشمم ز چشمانت به چشمانی بیاساید‎به وعده چشم تو گفته: که چشمم را به چشم آرد‎به چشمت هم شتابی کن که چشمم چشم می‌بایدچه دانی حال چشم من چو چشمت نیست در چشمم؟‎که چشمم در غم چشمت چه خون از چشم پالاید‎اگر چشمت به چشم آرد به چشم خویش سلمان را‎خوشا چشمی که پیش چشم تو جانا به چشم آیدسلمان ساوجی