گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

منوچهری:همی‌ریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها همی‌سوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها

❈۱❈
همی‌ریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها همی‌سوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها
ز قرقویی به صحراها، فروافکنده بالش‌ها ز بوقلمون به وادی‌ها، فروگسترده بسترها
❈۲❈
زده یاقوت رمانی به صحراها به خرمن‌ها فشانده مشک خرخیزی، به بستان‌ها به زنبرها
به زیر پر قوش اندر، همه چون چرخ دیباها به پر کبک بر، خطی سیه چون خط محبرها
❈۳❈
چو چنبرهای یاقوتین به روز باد گلبن‌ها جهنده بلبل و صلصل، چو بازیگر به چنبرها
همه کهسار پر زلفین معشوقان و پر دیده همه زلفین ز سنبل‌ها، همه دیده ز عبهرها
❈۴❈
شکفته لالهٔ نعمان، بسان خوب‌رخساران به مشک اندر زده دل‌ها، به خون اندر زده سرها
چو حورانند نرگس‌ها، همه سیمین طبق بر سر نهاده بر طبق‌ها بر ز زر ساو ساغرها
❈۵❈
شقایق‌های عشق‌انگیز، پیشاپیش طاووسان به سان قطره‌های قیر باریده بر اخگرها
رخ گلنار، چونانچون شکن بر روی بت‌رویان گل دورویه چونانچون قمرها دور پیکرها
❈۶❈
دبیرانند پنداری به باغ اندر، درختان را ورق‌ها پر ز صورت‌ها، قلم‌ها پر ز زیورها
به سان فالگویانند مرغان بر درختان بر نهاده پیش خویش اندر، پر از تصویر دفترها
❈۷❈
عروسانند پنداری به گرد مرز، پوشیده همه کف‌ها به ساغرها، همه سرها به افسرها
فروغ برق‌ها گویی ز ابر تیره و تاری که بگشادند اکحل‌های جمازان به نشترها
❈۸❈
زمین محراب داوودست، از بس سبزه، پنداری گشاده مرغکان بر شاخ چون داوود حنجرها
بهاری بس بدیعست این، گرش با ما بقا بودی ولیکن مندرس گردد به آبان‌ها و آذرها
❈۹❈
جمال خواجه را بینم بهار خرم شادی که بفزاید، به آبان‌ها و نگزایدش صرصرها
خجسته خواجهٔ والا، در آن زیبا نگارستان گراز آن روی سنبل‌ها و یا زان زیر عرعرها
❈۱۰❈
خداوندی که نام اوست، چون خورشید گسترده ز مشرق‌ها به مغرب‌ها، ز خاورها به خاورها
به پیش خشم او، همواره دوزخ‌ها چو کانون‌ها به پیش دست او جاوید دریاها چو فرغرها
❈۱۱❈
خرد را اتفاق آنست با توفیق یزدانی که فرمان می‌دهند او را برین هر هفت کشورها
مه و خورشید، سالاران گردون، اندرین بیعت نشستستند یک جا و نبشتستند محضرها
چه دانی از بلاغت‌ها، چه خوانی از سخاوت‌ها
که یزدانش بداده‌ست آن و صد چندان و دیگرها
❈۱۲❈
فریش آن منظر میمون و آن فرخنده‌تر مخبر که منظرها ازو خوارند و در عارند مخبرها
الا یا سایهٔ یزدان و قطب دین پیغمبر به جود اندر چو باران‌ها، به خشم اندر چو تندرها
❈۱۳❈
بهار نصرت و مجدی و اخلاقت ریاحین‌ها بهشت حکمت و جودی و انگشتانت کوثرها
ستمکاران و جباران بپوشیدند از سهمت همه سرها به چادرها، همه رخها به معجرها
❈۱۴❈
بود آهنگ نعمت‌ها، همه‌ساله به سوی تو بود آهنگ کشتی‌ها، همه‌ساله به معبرها
کف راد تو بازست و فرازست این همه کف‌ها دربارت گشاده‌ست و ببسته‌ست این همه درها
❈۱۵❈
مکارم‌ها به حلم تو گرفته‌ست استقامت‌ها که باشد استقامت‌های کشتی‌ها به لنگرها
همی تا بر زند آواز بلبل‌ها به بستان‌ها همی تا بر زند قالوس خنیاگر به مزمرها
❈۱۶❈
به پیروزی و بهروزی، همی‌زی با دل‌افروزی به دولت‌های ملک انگیز و بخت آویز اخترها

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مامیترا
2019-08-25T13:39:44
توی بیت یازدهم، مرغان بر درختان بر، به معنی پرندگانیه که روی درختان نشسته‌ان
موسی عبداللهی
2023-09-19T21:24:36.091972
🔰شرح قصیده 2 منوچهری دامغانی   "همی‌ریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها" به معنای "لوله ها در میان باغ از لؤلؤ ها فراوانی ریخته شده اند".   "همی‌سوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها" به معنای "عطر عنبر در منطقه ی راغ به شدت مشتعل شده است".   "ز قرقویی به صحراها، فروافکنده بالش‌ها" به معنای "بالش ها در جاده های قرقویی به سمت صحرا پراکنده شده اند".   "ز بوقلمون به وادی‌ها، فروگسترده بسترها" به معنای "بسترهای وادی ها در مسیر بوقلمون کاملاً پوشیده شده اند".   "زده یاقوت رمانی به صحراها به خرمن‌ها" به معنای "یاقوت های قرمز به صحراها و خرمن ها زده شده اند".   "فشانده مشک خرخیزی، به بستان‌ها به زنبرها" به معنای "عطر مشک از بستان ها و لوله ها پخش شده است".   "به زیر پر قوش اندر، همه چون چرخ دیباها" به معنای "زیر پر قوچ، همه مانند چرخ در حرکت هستند".   "به پر کبک بر، خطی سیه چون خط محبرها" به معنای "روی پر کبک، خطی سیاه مثل خطوط نوشتاری رسم شده است".   "چو چنبرهای یاقوتین به روز باد گلبن‌ها" به معنای "با باد روزانه، گلبن ها با لاله های قرمز جور شده اند".   "جهنده بلبل و صلصل، چو بازیگر به چنبرها" به معنای "بلبل و صلصل مانند بازیگران به لاله های قرمز میچرخند".   "همه کهسار پر زلفین معشوقان و پر دیده، همه زلفین ز سنبل‌ها، همه دیده ز عبهرها" به معنای "تمام عاشقان و معشوقان با موهای بلند خود و چشم هایشان، همه با سنبل های آرایش شده و همه با عبیره های خود هستند".   "شکفته لالهٔ نعمان، بسان خوب‌رخساران به مشک اندر زده دل‌ها، به خون اندر زده سرها" به معنای "گل لاله نعمان به مانند رخسارهای زیبا با عطر مشک ، دل ها را شاد کرده و سر ها را با خون آغشته کرده است".   "چو حورانند نرگس ها، همه سیمین طبق بر سر" به معنای این است که چون چشمان حوریان آبی و رنگارنگ هستند، گل های شبیه به نرگس ها روی تخت های سیمین قرار داده شده است.   "نهاده بر طبق‌ها بر ز زر ساو ساغرها" به این معنی است که پر کردن ساغرها با نوشیدنی های الکلی و قرمز عنبر، بر روی صفحات طبق ها قرار داده شده است.   "شقایق‌های عشق‌انگیز، پیشاپیش طاووسان" به معنای این است که گل های شقایق در جلوی پرندگان زیبا به نام طاووس ها قرار دارند.   "به سان قطره‌های قیر باریده بر اخگرها" به معنای این است که اشک های عاشقانه بر روی خطوط چین و چروک روی صورت ها به نظر می رسند.   "رخ گلنار، چونانچون شکن بر روی بت‌رویان" به معنای این است که رنگ صورت های زیبا با رنگ گلنار تطابق دارد و از بت های زیبا پشتیبانی می کند.   "گل دورویه چونانچون قمرها دور پیکرها" به معنای این است که گل های دورویه در دوری از پیکرهای زیبا مانند قمر قرار دارند.   "دبیرانند پنداری به باغ اندر، درختان را" به معنای این است که درختان باغ توسط دبیران پنداری مورد مطالعه و آزمایش قرار می گیرند.   "ورق‌ها پر ز صورت‌ها، قلم‌ها پر ز زیورها" به معنای این است که کتاب ها پر از تصاویر صورت ها هستند و قلم ها پر از زیور های زیبا.   "به سان فالگویانند مرغان بر درختان بر" به معنای این است که پرندگان روی درختان مشابه چاپ آثار هستند.   "نهاده پیش خویش اندر، پر از تصویر دفترها" به معنای این است که آثار مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته در دفتر ها حاضر شده اند.   "عروسانند پنداری به گرد مرز، پوشیده" به معنای این است که عروس ها در مرزهای سبز پوشیده شده اند.   "فروغ برق‌ها گویی ز ابر تیره و تاری که بگشادند اکحل‌های جمازان به نشترها"   به معنای "چون برق ها روشن شده اند، از بین ابر های تاریک با ظلمت، خطوط راه حرکت کشتی ها باز شده است"   "زمین محراب داوودست، از بس سبزه، پنداری گشاده مرغکان بر شاخ چون داوود حنجرها"   به معنای "زمین مسجد داود است که با سبزیجات فراوان پوشیده شده است، و صداهای مرغ ها بر شاخه ها مانند نوای حنجره های داود درآمیخته است"   "بهاری بس بدیعست این، گرش با ما بقا بودی ولیکن مندرس گردد به آبان‌ها و آذرها"   به معنای "این بهار بسیار ناب و بدیع است، اگر با ما بماند، پایدار خواهد بود، اما با رسیدن به آبان و آذر، زیبایی آن کاهش می‌یابد."   "جمال خواجه را بینم بهار خرم شادی که بفزاید، به آبان‌ها و نگزایدش صرصرها"   به معنای "زیبایی خداوند را می‌بینم که بهار خرم و شادی است، و با رسیدن به آبان، افزایش پیدا می‌کند، و صرصرها آن را نمی‌کاهانند."   "خجسته خواجهٔ والا، در آن زیبا نگارستان گراز آن روی سنبل‌ها و یا زان زیر عرعرها"   به معنای "خداوندی که بسیار بزرگ است، در آن باغ زیبا و شادی حضور دارد، و روی سنبل ها و یا زیر عرعرها آن را می‌توان دید."   "خداوندی که نام اوست، چون خورشید گسترده ز مشرق‌ها به مغرب‌ها، ز خاورها به خاورها"   به معنای "خداوندی که نام اوست، مانند خورشید گسترده است و از شرق به غرب، و از شمال به جنوب، همه جا حضور دارد."
موسی عبداللهی
2023-09-19T21:25:12.0201527
🔰ادامه شرح قصیده 2 منوچهری دامغانی   "به پیش خشم او، همواره دوزخ‌ها چو کانون‌هابه پیش دست او جاوید دریاها چو فرغرها" به معنای "پیش خشم او، دوزخ ها همیشه مانند چشمه های آتشین هستند، و پیش دست او، دریاها به مانند موج های درخشان هستند." "خرد را اتفاق آنست با توفیق یزدانیکه فرمان می‌دهند او را برین هر هفت کشورها" به معنای "برای خرد، پیوستن به توفیق الهی رویداد است، که فرمانروایی او را در هفت کشور می‌دهند." "مه و خورشید، سالاران گردون، اندرین بیعتنشستستند یک جا و نبشتستند محضرها" به معنای "ماه و خورشید، حکام آسمان، در این قرارداد قرار گرفته اند و در یک محل نشسته اند و شاهنامه ها را نوشته نمی کنند. " "چه دانی از بلاغت‌ها، چه خوانی از سخاوت‌هاکه یزدانش بداده‌ست آن و صد چندان و دیگرها" به معنای "چه خودآگاهی از زیبایی های خطابه و چه خواندن از بخشندگی های الهی دارید، که خداوند بزرگ آن را به شما عطا کرده است و صد و چند بار دیگر." "فریش آن منظر میمون و آن فرخنده‌تر مخبرکه منظرها ازو خوارند و در عارند مخبرها" به معنای "آن چشم انداز تازه و آن خبرنامه بسیار جالب ترین است، که تمام مناظر از آن خجالت می کشند و خبرنگاران در عذاب هستند." "الا یا سایهٔ یزدان و قطب دین پیغمبربه جود اندر چو باران‌ها، به خشم اندر چو تندرها" به معنای "ای سایه الهی و قطب دین پیامبر، با لطف شبانه روزی مانند باران، و با خشم شدید مانند توفان." "بهار نصرت و مجدی و اخلاقت ریاحین‌هابهشت حکمت و جودی و انگشتانت کوثرها" به معنای "بهار پیروزی و جلال و اخلاق تو مانند بادهای بهاری هستند، بهشت حکمت و فضایل و انگشتان شما مانند چشمه های کوثر هستند." "ستمکاران و جباران بپوشیدند از سهمتهمه سرها به چادرها، همه رخ‌ها به معجرها" به معنای "ظالمان و ستمگران باید از ستم شما پوشیده شوند، همه سرها به زیر چادرها و همه رخ ها به جراحات پنهان شوند." "بود آهنگ نعمت‌ها، همه‌ساله به سوی توبود آهنگ کشتی‌ها، همه‌ساله به معبرها" به معنای "آهنگ نعمت‌ها همه ساله به سوی تو است و آواز کشتی‌ها همه ساله به سوی مقصدشان در معابر می‌رسد." "کف راد تو بازست و فرازست این همه کف‌هادربارت گشاده‌ست و ببسته‌ست این همه درها" به معنای "زمین باز و آسمان بلند تو را باز است، همه کف‌ها شما را پاسخ می‌دهد و همه درها باز و بسته شما را منتظرند." "مکارم‌ها به حلم تو گرفته‌ست استقامت‌هاکه باشد استقامت‌های کشتی‌ها به لنگرها" به معنای "اخلاقیات زیبا با بهره‌وری از صبر شما، پایداری را جلب کرده اند، همانطور که کشتی ها به لنگر خود پایبند می‌مانند." "همی تا بر زند آواز بلبل‌ها به بستان‌هاهمی تا بر زند قالوس خنیاگر به مزمرها" به معنای "آواز بلبل ها در باغ ها و چمن ها، و دف گوینده در حلقه های مجلس." "به پیروزی و بهروزی، همی‌زی با دل‌افروزیبه دولت‌های ملک انگیز و بخت آویز اخترها" به معنای "همواره با پیروزی و روزافزونی، همراه با دل فریب کننده، به سرنوشتهای پادشاهان و شانس نجیب ستارگان."