گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملا مسیح:چنین گویند روز فتح لنکا ببیکن گفت با رام صف آرا

❈۱❈
چنین گویند روز فتح لنکا ببیکن گفت با رام صف آرا
که لنکا را تماشا کرده باید درین رفتن تأمل می نشاید
❈۲❈
تفرجها بسی در شهر لنکاست که شهر زر یکی از دینی هاست
به گرداگرد او زرین حصار است در و دیوار او گوهر نگار است
❈۳❈
جواب آن سخن رام گهر بار تبسم کرده داده با پرستار
که چشم همتم زین سیر سیر است ترا بخشیده ام این قلعه دیر است
❈۴❈
چو بخشیدم نه اکنون زا ن رام است نظر کردن برو دانم حرام است
تعال ی الله! چه خوش بود آن زمانه در آن مردان جوانمرد و یگانه
❈۵❈
چهل فرسنگ آن شهر از زر ناب مرصع از جواهرهای شب تاب
به دم بخشید زآن دیگری کرد دگر ره بر زبان نامش نیاورد
❈۶❈
کنون کس را اگر بخشند یک خس ستانند این جهان هر بار واپس
ببیکن یافت رخصت رفت در شهر بنوشد جانشین زهر پا زهر
❈۷❈
به تخت زر به سر بنهاد افسر برادر شست بر جای برادر
زمشرق تا به مغرب نره دیوان شده فرمانبرانش از دل و جان
❈۸❈
جهان از دیرگاه این اسم دارد کهن را بدرود، نو را بکارد
فلک را غم ز مرگ هیچ کس نیست دلش را جز دل آزاری هوس نیست
❈۹❈
کدامین کس برای خویشتن زیست که زد خنده سحر گه، شا م بگریست
غم و شادی و مرگ و زندگانی شب و روزاند با هم تو أمانی

فایل صوتی رام و سیتا بخش ۱۰۱ - پادشاهی دادن رام ببیکن را و رفتن در شهر لنکا

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها