مسعود سعد سلمان:آن لعبت سرو قد مه منظر آن آفت چین و فتنه بربر
❈۱❈
آن لعبت سرو قد مه منظر
آن آفت چین و فتنه بربر
صورت نه به نوک خامه مانی
لعبت نه به نوک رنده آذر
❈۲❈
زلفینش به بوی عنبر سارا
رخسار به رنگ دیبه ششتر
چون ماه درآمد از در حجره
شد حجره ز نور روی او انور
❈۳❈
بر لاله نهاده شاخ ها سنبل
بر سیم فکنده حلقه ها عنبر
آویخته جعد حلقه از حلقه
انگیخته زلف چنبر از چنبر
❈۴❈
از مشک سیاه ناب بویا زلف
وز سیم سپید خام تابان بر
آن سیم سپیده خام در جوشن
وز مشک سیاه ناب در مغفر
❈۵❈
بگشاد زبان به تهنیت بر من
بنگر که چه گفت مر مرا بنگر
گفت ای بسزا قرین و یار من
ای هر که به مهر عاشقی در خور
❈۶❈
بر آخر گل ز اول شوال
پر باده مشکبوی کن ساغر
گفتم که اگر مثال یابم من
از مجلس شاه خسرو صدر
❈۷❈
محمود ملک شهنشه غازی
خورشید ملوک عصر سرتاسر
آن گاه سخا و همت افریدون
و آن وقت جلال رتبت اسکندر
❈۸❈
با همت چرخ و رتبت کیوان
با بخشش ابر و کوشش آذر
هنگام جدال شیر پر کینه
هنگام نوال ابر پر گوهر
❈۹❈
در راحت و امن او جهان جمله
در سایه عدل او جهان یکسر
کامنت ها