مسعود سعد سلمان:ولایت مه شعبان به روزه شد تحویل بدل شد این مه با آز و اینت نیک بدیل
❈۱❈
ولایت مه شعبان به روزه شد تحویل
بدل شد این مه با آز و اینت نیک بدیل
به امر باری شیطان شدست بسته به بند
زبان خلق گشاده شدست بر تهلیل
❈۲❈
چو نار در دل کفار و نور در مسجد
چو نور در دل ابرار و نار در قندیل
کنون برآید بانگ مذکران به نشاط
کنون بخیزد آواز مقربان ز رسیل
❈۳❈
خجسته بادا بر شهریار سیف دول
مه مبارک ماه صیام بر تفضیل
خدایگانی کز خسروان ببرد سبق
برای و روی منور به خلق و خلق جمیل
❈۴❈
پناه شاهی محمود شاه کو دارد
ز پادشاهی تخت وز خسروی اکلیل
حسام او را اندر سر عدوست مقام
سنان او را اندر دل حسود مقیل
❈۵❈
شکسته گردن گردنکشان به گرز گران
زدوده آینه ملک را به تیغ صقیل
چو از غلاف برآورد نیلگون صمصام
زند مخالف او جامه خود اندر نیل
❈۶❈
خجسته درگه او سوی هر جلال سبب
خجسته خدمت او سوی هر کمال دلیل
عزیز خلق بود آنکه او کندش عزیز
ذلیل دهر شود هر که او کندش ذلیل
❈۷❈
کنون که قصد سفر کرد رای عالی او
ز شر و فتنه تهی شه همه طریق و سبیل
به شیر گردد خالی ز دام و دد بیشه
به سیل گردد صافی ز گرد و خاک مسیل
❈۸❈
خجسته بادا بر شاه قصد حضرت شاه
دلیل باد ورا جبرئیل و میکائیل
خدایگانا فرخنده بادت این مه نو
ز کردگارت بادا جزا ثواب جزیل
❈۹❈
همیشه بادی از هر چه آرزوست به کام
همیشه بادی از هر مراد با تحصیل
مخالفانت گرفتار این چهار بلا
که داد خواهم هر یک جدا جدا تفصیل
❈۱۰❈
یکی به تیغ گران و یکی به تیر سبک
یکی به پنجه شیر و یکی به خرطم پیل
همیشه باد تو را خسروی به ملک ضمان
همیشه باد تو را مملکت به تخت کفیل
❈۱۱❈
جلالت ابدی با تو چون شجاعت جفت
سعادت ازلی با تو چون سخات عدیل
غلام گشته جهان پیش تو صغار و کبار
نصیبت آمده از مملکت کثیر و قلیل
کامنت ها