مسعود سعد سلمان:خجسته بادا بر خواجه عمید اجل خجسته عید رسول خدای عزوجل
❈۱❈
خجسته بادا بر خواجه عمید اجل
خجسته عید رسول خدای عزوجل
عماد ملک و ملک بوالفرج مفرج غم
که هم عماد جلالست و هم عمید اجل
❈۲❈
اساس نصرت نصربن رستم آن که به دوست
قوام دانش و فضل و نظام دین و دول
بسوده جاه عریضش به فضل جرم فلک
سپرده رای رفیعش به صدرفرق زحل
❈۳❈
زدوده رایش روشن تر از مه و خورشید
ستوده رسمش شیرین تر از نبات و عسل
کجا کفایت باید ازو برند مثال
کجا سخاوت باید بدو زنند مثل
❈۴❈
نه صاحبست ولیکن به فعل ازوست دوم
نه حاتم است ولیکن به جود ازوست بدل
اصول شادی بی طبع شاد او ناقص
رسوم رادی بی کف راد او مهمل
❈۵❈
ز رسم فرخش اسباب مهتری جامع
ز ذات کاملش ابواب سروری مفصل
به طبع صافی او جوهر حیا قایم
ز کف کافی او دیده سخا اکحل
❈۶❈
موفق آمد رایش چو طاعت مقبول
مصدق آمد قولش چو آیت منزل
دلش چو عقل منزه شد از مذمت و عیب
تنش چو علم مرفه شد از خطا و زلل
❈۷❈
جمل یافت خرد زو چو تن لطف روان
شرف گرفت هنر زو چو خور ز برج حمل
چو جان ز علت صافی تنش ز عیب و عوار
چو کفر از ایمان خالی دلش ز مکر و حیل
❈۸❈
که این نباشد با آن به وسع یک نقطه
که آن نسنجد با این به وزن یک خردل
ز علم فردا امروز واقف است همی
که علم دارد گویی دلش ز علم ازل
❈۹❈
ایا به عقل و کفایت ز عاقلان او حد
ایا به فضل و شهامت ز فاضلان افضل
به جود و علم شبیهی به حیدر کرار
به قول و فعل بدیلی ز احمد مرسل
❈۱۰❈
رهی نثر تو شاید هزار چون جاحظ
غلام نظم تو زیبد هزار چون اخطل
فلک نداند حل کرد مشکلات تو را
تو مشکلات جهان را کنی به دانش حل
❈۱۱❈
بزرگوارا گیتی به کام دل گذران
که هیچ کس را با تو نماند جنگ و جدل
به ماضی ار دیدی رنجی از تغیر دل
هزار راحت بینی کنون به مستقبل
❈۱۲❈
به رغم حاسد شهریار حاسد مال
بدین عمل بفزودت خطاب و جاه و محل
سزد که سربفرازی بدین خطاب شریف
سزد که پی بگذاری برین بزرگ عمل
❈۱۳❈
همیشه تا نبود چون سریع بحر رجز
همیشه تا نبود چون خفیف بحر رمل
مباد نام تو از دفتر بقا مدروس
مباد عمر تو از علت فنا معتل
کامنت ها