مسعود سعد سلمان:به عون ایزد روز رفته از شوال برآمد ز فلک دولت آفتاب کمال
❈۱❈
به عون ایزد روز رفته از شوال
برآمد ز فلک دولت آفتاب کمال
گذشته پانصد و نه سال تازی از هجرت
زهی مبارک ماه و زهی مبارک سال
❈۲❈
جهان به عدل بیاراست آن بزرگ ملک
که دین و دولت ازو یافته ست فر و جمال
ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود
که بحر کوه وقارست و کوه بحر نوال
❈۳❈
ز هفت چرخ فلک او بیافت هفت اقلیم
که یافت ز تایید ایزد متعال
چه روز بود که پیش از زوال چشمه مهر
مخالفان را شد عمر و جان و جاه زوال
❈۴❈
چهارشنبه بود و چهار گوشه تخت
گرفت نصرت و تایید و دولت و اقبال
همی ولیت بهم کرد زر و گوهر و در
همی عدوت بخایید ریگ و سنگ و سفال
❈۵❈
تو را به حیلت حاجت نه و خدای معین
شده هبا و هدر جمله حیلت محتال
خدایگانا تا تو به ملک بنشستی
به فرخ اختر و پیروز روز و میمون فال
❈۶❈
همای نصرت زی دولت تو گشت روان
عقاب خذلان در دشمن تو زد چنگال
نه ایستاده به میدان هنوز خصم توراست
تو گوی ملک به یک زخم سخت کردی هال
❈۷❈
چو کوه قاف قوی شد ز فر رای تو ملک
چو رود دجله روان شد ز جود دست تو مال
چه بود ملک پس از سال پانصد از هجرت
بدان که پانصد دیگر چنین بود در حال
❈۸❈
بقای دولت عالی که در جهان شرف
به باغ ملک چو خسرو ملک نشاند نهال
هلال ملک است این پادشاه زاده و بال
بر اوج شاهی ایمن ز هر خسوف و زوال
❈۹❈
به هفت کشور گیتی بگستراند نور
چو بدر گردد پیش تو این خجسته هلال
چو ابر گاهی در بزم بر گشاید دست
چو شیر وقتی در رزم بر فرازد یال
❈۱۰❈
خدای عزوجل چشم بد بگرداناد
ز ملکت ای ملک مال بخش اعدا مال
چنان درآید در قبضه تو ملک جهان
چنان که قیصر و کسری شوند از عمال
❈۱۱❈
اگر برانی شاها به قصد بصره و روم
کند به پیش سپاه تو رهبری اقبال
امید هر که جز از تو امید داشت به ملک
دروغ بود دروغ و محال بود محال
❈۱۲❈
همیشه بر کف تو واجبست روزی خلق
از آنکه کلف تو روزی دهست و خلق عیال
سبب تویی که دهی خلق را همی روزی
مسبب است بدان روزی ایزد متعال
❈۱۳❈
مرادهای تو شاها خدای حاصل کرد
که روز روز امیدست و وقت وقت سؤال
همیشه تا به چمن سرو نازد و بالد
چو سرو در چمن مملکت بناز و ببال
کامنت ها