گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مسعود سعد سلمان:ای آن که چون ز جاه تو بر تو ثنا کنم گیتی ز نور خاطر خود پر ضیا کنم

❈۱❈
ای آن که چون ز جاه تو بر تو ثنا کنم گیتی ز نور خاطر خود پر ضیا کنم
هر گه که گفت خواهم مدح تو نظم خویش چون باد از نفاذ و چو آب از صفا کنم
❈۲❈
بحرم که هر چه یابد طبعم گهر کند چون کوه که هر چه شنیدم صدا کنم
یک بار من به سال درون چون گیا و خار از باغ خود تو را گل و لاله عطا کنم
❈۳❈
نزدیک تو ز خار و گیا کمترم از آنک در سال خدمت تو چو خار و گیا کنم
نی نی نه راست گفت کی دل دهد مرا کز خدمتت زمانی خود را جدا کنم
❈۴❈
هر خدمتی که در وی تقصیر کرده ام ماننده نماز فریضه قضا کنم
بحرم شگفت نیست که گاهی تهی بوم تیغم عجب مدار که گاهی خطا کنم
❈۵❈
بیزارم از خدا و فرستاده خدا گر جز هوای تو به دل اندر هوا کنم
بیگانه ام ز مردمی گر من به هیچ وقت جز با رضای تو دل خود آشنا کنم
❈۶❈
از مدح و خدمتت نشوم هیچ منزوی ور چه همی ز مدح ملوک انزوا کنم
خورشید روی گردم هر گه که پیش تو چون چرخ پشت خویش به خدمت دو تا کنم
❈۷❈
از خواندن مدیح توام چشم روشنست گویی که در دوات همی توتیا کنم
چون روز و شب مدیح تو گویم به سر و جهر خورشید و ماه را به فلک بر گوا کنم
❈۸❈
گر دیگران به خدمتت از سیم زر کنند از خاک من به دولت تو کیمیا کنم
آید به من سعادت کآیم به نزد تو بر من ثنا کنند چو بر تو ثنا کنم
❈۹❈
وقت دعاست آخر شعر و تو را خدای داد آنچه بایدت به چه معنی دعا کنم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۹۱ - ابراز خلوص نسبت به یکی از اکابر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها