مسعود سعد سلمان:شاهان جهان شاهی و شاه جهانیا در چشم جور و عدل پدید و نهانیا
❈۱❈
شاهان جهان شاهی و شاه جهانیا
در چشم جور و عدل پدید و نهانیا
بایسته تر به خسروی اندر ز دیده ای
شایسته تر به مملکت اندر زجانیا
❈۲❈
عقل و روان به لطف نیابد همی تو را
گویی که عقل دیگر و دیگر روانیا
روشن به توست سنت و آیین خسروی
تازه به توست رسم و ره پهلوانیا
❈۳❈
گر مذهب تناسخ اثبات گرددی
من گویمی تو بی شک نوشیروانیا
گویم مگر که صورت عقلی عیان شده
چون بنگرم به عقل و حقیقت همانیا
❈۴❈
گویی صفات ایزدی اندر صفات توست
کایدون فزون ز وهم و برون از گمانیا
برنده نیازی گویی که دولتی
دارنده زمینی گویی زمانیا
❈۵❈
با هر کسی چو با تن مهجور وصلتی
در هر دلی چو در دل مجرم امانیا
شاها نظام یابد هندوستان کنون
زان خنجر زدوده هندوستانیا
❈۶❈
صاحبقران تو باشی و اینک خدایگان
دادت به دست خاتم صاحبقرانیا
تا مملکت بماند تو جاودان بمان
اندر میان مملکت جاودانیا
کامنت ها