گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مسعود سعد سلمان:ای شاه شده ست از تو جهان تازه جوانی کز شادی و از لهو جدا نیست زمانی

❈۱❈
ای شاه شده ست از تو جهان تازه جوانی کز شادی و از لهو جدا نیست زمانی
مسعود جهانگیر جهانداری و گردون در ملک تو افزاید هر روز جهانی
❈۲❈
از وصف تو عاجز شده هر پاک ضمیری وز نعت تو خیره شده هر چیره زبانی
هم کوهی و هم بادی در حیله چو باشی بر کوه رکابی که شود باد عنانی
❈۳❈
شمشیر جهانگیر تو باشد به همه وقت با صاعقه انگیزی و با فتنه نشانی
آن سخت کمانیست قوی رای تو در زخم کین چرخ ندیدست چو او سخت کمانی
❈۴❈
ای داد ده ملک ستانی که ندیدند در دهر چو تو داد دهی ملک ستانی
پیرست و جوان رای تو و بخت تو و نیست چون رای تو پیری و چو بخت تو جوانی
❈۵❈
جود تو به هر مجلس و بذل تو به هر بزم بر پا شد گنجی و براندازد کانی
رای تو و دست تو کند در همه احوال بر دولت تو سودی و بر مال زیانی
❈۶❈
داری تو یقینی به همه چیز که در طبع هرگز نبرد ره سوی او هیچ گمانی
ای شاه همه شاهان امروز بهاریست از نعمت گوناگون مانند خزانی
❈۷❈
تو شاد همی زی که فلک تا ابدالدهر کرده ست به ملک تو و عمر تو ضمانی
هر ساعت و هر لحظه بپیوندد بی شک از جان جهانداران بر جان تو جانی
❈۸❈
از خرمی مورد و برافروختن سرو می خور ز کف سرو قدی مور میانی
این شعر در آن پرده خوش آمد که بگویند ای دوست به صد گونه بگردی به زمانی

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۳۰۷ - هم در ثنای او

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها