گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مسعود سعد سلمان:بر عمر خویش گریم یا بر وفات تو؟ واکنون صفات خویش کنم یا صفات تو؟

❈۱❈
بر عمر خویش گریم یا بر وفات تو؟ واکنون صفات خویش کنم یا صفات تو؟
رفتی و هست بر جا از تو ثنای خوب مردی و زنده ماند ز تو مکرمات تو
❈۲❈
دیدی قضای مرگ و برون رفتی از جهان نادیده چهرهٔ تو بنین و بنات تو
خلقی یتیم گشت و جهانی اسیر شد زین در میان حسرت و غربت ممات تو
❈۳❈
گر بسته بود بر تو در خانهٔ تو بود بر هر کسی گشاده طریق صلات تو
تو ناامید گشتی از عمر خویشتن نومید شد به هرجا از تو عفات تو
❈۴❈
نالد همی به زاری و گرید همی به درد آن کس که یافتی صدقات و زکات تو
بر هیچکس نماند که رحمت نکرده‌ای کز رحمت آفرید خداوند ذات تو
❈۵❈
مانا که پیش خواست ترا کردگار از آنک شادی نبود هیچ ترا از حیات تو
خون جگر ز دیده برون افکند همی مسکین برادر تو سعید از وفات تو
❈۶❈
گوید که با که گویم اکنون غمان دل وز که کنون همی شنوم من نکات تو
اندوه من به روی تو بودی گسارده و آرام یافتی دل من از عظات تو
❈۷❈
جان همچو خون دیده ز دیده براندمی گر هیچ سود کردی و بودی نجات تو
از مرگ تو به شهر خبر چون کنم که نیست دشمن‌ترین خلق جهان جز نعات تو
❈۸❈
ایزد عطا دهادت دیدار خویشتن یکسر کناد عفو همه سیئات تو

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها