گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مسعود سعد سلمان:بوالفرج ای خواجه آزادمرد هجر و وصال تو مرا خیره کرد

❈۱❈
بوالفرج ای خواجه آزادمرد هجر و وصال تو مرا خیره کرد
دید ز سختی تن و جان آنچه دید خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد
❈۲❈
سخت بدردم ز دل سخت گرم نیک برنجم ز دم نیک سرد
پیر شدن در دم دولت همی محنت ناگاه به من باز خورد
❈۳❈
گر چه به صد دیده به جیحون درم از سرم این چرخ برآورد گرد
بسته یکی شیرم گویی به جای دیده ز خون سرخ و رخ از هول زرد
❈۴❈
گر نکشم تیغ زبان چون کنم با فلک گردان تنها نبرد
روز و شب اینجا به قمار اندرم هست حریفم فلک لاجورد
❈۵❈
مهره او سی سیه و سی سپید گردش او زیر یکی تخت نرد
عمر همی بازم و بازم همی داو ز من می برد این گرد گرد
❈۶❈
ای به بلندی سخن شاعران هرگز مانند تو نابوده مرد
فرشی گستردمت از دوستی باز که فرمودت کاندر نورد
❈۷❈
روی توام از همه چیز آرزوست خسته همی جوید درمان درد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۷ - در مدح ابوالفرج و گله از او

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها