گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مسعود سعد سلمان:جهان را عقل راه کاروان دید بضاعتهاش خوان استخوان دید

❈۱❈
جهان را عقل راه کاروان دید بضاعتهاش خوان استخوان دید
همه ترکیب عمرش در فنا یافت همه بنیاد سودش بر زیان دید
❈۲❈
خرد خیره شد آنجا کز جهالت گروهی را ز صانع بر گمان دید
چرا شد منکر صانع نگویی کسی کو کالبد را عقل و جان دید
❈۳❈
چنان چون بینی اندر آئینه روی بد و نیک جهان چشمم چنان دید
بسی چشم سرم دید آشکارا دو چندان چشم سر اندر نهان دید
❈۴❈
ز تاریکی و محنت آن ندیدم که بتوانند مردان جهان دید
اگر به بینم از هر کس عجب نیست به تاریکی فراوان به توان دید
❈۵❈
ز سر من از آن دشمن خبر یافت که بر رویم ز خون دل نشان دید
گل زردم به رخ بر غم از آن کاشت که از چشمم دو جوی آب روان دید
❈۶❈
سبک در بوته زد مسکین تنم دست که بر گردن گنه بار گران دید
ز ناشایست کردن شرمش آمد که بر دو کتف خود بار گران دید
❈۷❈
فراوان بی خرد کاندر جهان او غم و شادی ز لعل این و آن دید
خرد آن داشت کو نیک و بد خویش ز ایزد دید نه از آسمان دید
❈۸❈
گل بی خار اندر گلشن دهر به چشم تیز بین کی می توان دید

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۸ - در اثبات صانع و بینش خویش

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها