گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مسعود سعد سلمان:باد خزان روی به بستان نهاد کرد جهان باز دگرگون نهاد

❈۱❈
باد خزان روی به بستان نهاد کرد جهان باز دگرگون نهاد
شاخ خمیده چو کمان برکشید سر ما از کنج کمین برگشاد
❈۲❈
از چمن دهر بشد ناامید هر گل نورسته که از گل بزاد
شاخک نیلوفر بگشاد چشم بید به پیشش به سجود ایستاد
❈۳❈
قمری از دستان خاموش گشت فاخته از لحن فرو ایستاد
باد شبانگاه وزید ای صنم باده فراز آر هم از بامداد
❈۴❈
جوی روان سیمین گشته ز آب برگ رزان زرین گشته ز باد
باده فراز آرید ای ساقیان همچو دو رخساره آن حورزاد
❈۵❈
شعر همی خوانید ای مطربان رحمت بر خسرو محمود باد
شاه اجل خسرو گردون سریر سیف دول خسرو خسرونژاد
❈۶❈
آن که بدو تازه شده مملکت وانکه بدو زنده شده دین و داد
آنکه به گه کوشش چون روستم آنکه به گه بخشش چون کیقباد
❈۷❈
آنکه چنو دیده عالم ندید وانکه چنو گردش گردون نزاد
کرد چه کردی نکند هیچ کرد راد چو رادی نکند هیچ راد
❈۸❈
شاهان باشند به نزدیک او راست چنان چون به بر باز خاد
آن که چو جام می بر کف نهند شاهان از نامش گیرند یاد
❈۹❈
حمله او کوه ز جا برکند ور بودش ز آهن و پولاد لاد
این شه و شاهی ز تو با رسم و فر وی ملک و ملک ز تو با نهاد
❈۱۰❈
تا به جهان اندر شاهی بود جان و دلت باد همه ساله شاد
هر که تو را دشمن بادا به درد وآن که تو را دوست به شادی زیاد
❈۱۱❈
هر چه بگویم ز دعا کردگار دعوت من بنده اجابت کناد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۷۸ - وصف پائیز و مدح سیف الدوله محمود

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

موسی عبداللهی
2023-09-19T21:19:15.1179365
🔰شرح قصیده 78 سعد سلمان     باد خزان روی خود را به بستان چید و جهان را باز دگرگون کرد. شاخ‌های خمیده در حالی که مانند کمان بودند، برافراشته شدند و سر ما از کنج کمین خارج شد. هر نوع گلی که در دهر بود ناامید شده بود، اما گل‌های تازه نورانی که از گلستان نشات گرفته بودند به شادی آوردند. شاخک نیلوفر چشمش را باز کرد و بید به سجود ایستاد. قمری از دستان خود ساقی خاموش شد و فاخته لحن خود را کم کرد. باد شبانگاه وزش داد و ساقیان باید باده را تا صبح فراز آوردند. جویی که از آن روان بوده بسیاری از آب خود را از دست داده بود و برگ‌های رزینی زرین شده بودند. ساقیان باید باده را بر فراز بلندی همانند دو رخساره‌ی حورزاد سراییدند. شاعر مطربان را فرا خواند تا با خواندن شعری به خسرو محمود رحمت بیشتری برسانند. خسرو اجل، پادشاه فلک، و سیف دول خسرونژاد. آنکه به دست آوردن مملکت تازه شده است و آنکه با او زنده شده دین و داد، آن کسی‌ست که در چندین جایگاه با کوشش و تلاش، و همچنین با بخشش و سخاوت خود، از خود نشان داده است. او مبتکر و سرزنده، و پیروزی همواره به دنبالش است. هر کسی که حقیقت را ندیده و گردش گردون را نشناخته باشد، با او قابل مقایسه نیست. هر کاری او انجام دهد، بدون شک بهترین کار است و هر کسی که وفاداری به او را در پیش بگیرد، در کنار او شهرت و احترام خواهد داشت. حملات او قابل توجه است و اگر بخواهد، حتی کوه را هم می‌تواند از محل خود بردارد. او شاهی است که باید به عنوان الگویی برای سایر پادشاهان قرار بگیرد. تو با تلاش و اراده او به ملکیت رسیدی و او با نهاد دادگستری و پادشاهی این مملکت را به بهترین شکل اداره می‌کند. با وجود او، همه ساله جان و دل همه مردم شاد است. هر کسی که دوست یا دشمن تو باشد، به شدت باید از او بترسد یا به او احترام بگذارد. هر آنچه من در دعای خود به خدا خواستم، آرزویم آن است که دعاهای من به عنوان یک بنده به اجابت برسد.