مسعود سعد سلمان:ای بزرگی که دین و دولت را همه آثار تو به کار شود
❈۱❈
ای بزرگی که دین و دولت را
همه آثار تو به کار شود
هر زمان شادتر شود آن کس
که به نامت به کارزار شود
❈۲❈
گفته و کرده تو در عالم
همه تاریخ روزگار شود
پشتوان کمال چون باید
میخ حزم تو استوار شود
❈۳❈
ذره ای کان ز حلم تو بجهد
بیخی از تند کوهسار شود
قطره کان ز جود بچکد
سیلی از ابر تندبار شود
❈۴❈
تابود مرغزار جود تو سبز
امل خلق کی نزار شود
موقف بزم تو شکارگهیست
که در او شکرها شکار شود
❈۵❈
بس یسار و یمین که زی تو رسد
از یمین تو با یسار شود
شب رنج ولیت روز شود
گل به دست عدوت خار شود
❈۶❈
هر که نزد تو نیک نیست عزیز
زود بینی که نیک خوار شود
وانکه راه خلاف تو سپرد
اگر آبست خاکسار شود
❈۷❈
گرد گردن زه گریبانش
آتشین طوق و گر زه مار شود
هر که اندر هوای تو نبود
بر تن او هوا حصار شود
❈۸❈
دل بدخواهت ار ز سنگ بود
پیش خشم تو چون غبار شود
هیبت تو چو آتش افروزد
اختر آسمان سرار شود
❈۹❈
خاطر اندر مصاف مدحت تو
همچو برنده ذوالفقار شود
طبع در گرد وهم تو نرسد
گر همه بر قضا سوار شود
❈۱۰❈
چون تو اندر خزان به باغ آیی
آن خزان باغ را بهار شود
همه اطراف بی نگار چمن
همچو طبع تو پرنگار شود
❈۱۱❈
وز تو این باغ نصرت آبادان
به شگفتی چو قندهار شود
شاخ ها را ز لفظ تو روزی
گوهر شب چراغ تار شود
❈۱۲❈
هست ممکن که قوت و حرکت
عرض پنجه چنار شود
بزم فرخنده تو را ساقی
قامت سرو جویبار شود
❈۱۳❈
در فراق تو هر زمان تن من
از بس اندیشه بی قرار شود
هر میم کآبگون سپهر دهد
مغز عیش مرا خمار شود
❈۱۴❈
اشک من ناردانه شد نه عجب
گو دل من کفیده نار شود
چند باشم در انتظار و هوس
که مگر بخت سازگار شود
❈۱۵❈
این بتر باشدم که راحت عمر
در سر رنج انتظار شود
پار مقصود من نشد حاصل
ترسم امسال همچو پار شود
❈۱۶❈
ای فلک همتی که هر چه کنی
مایه عز و افتخار شود
یادگار جهان شدی و مباد
که جهان از تو یادگار شود
کامنت ها