گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مسعود سعد سلمان:بیچاره تن من که ز غم جانش برآمد از دست بشد کارش و از پای درآمد

❈۱❈
بیچاره تن من که ز غم جانش برآمد از دست بشد کارش و از پای درآمد
هرگز به جهان دید کسی غم چو غم من کز سر شودم تازه چو گویم به سر آمد
❈۲❈
آن داد مرا گردش گردون که ز سختی من زهر بخوردم به دهانم شکر آمد
وان آتش سوزنده مرا گشت که دوزخ در خواب بدیدم به دو چشمم شرر آمد
❈۳❈
جز بر تن من نیست گذر راه بلا را گویی که بلا را تن من رهگذر آمد
با لشکر تیمار حشر خواستم از تن از آب دو چشمم به دو رخ بر حشر آمد
❈۴❈
جانم بشدی گر نبدی دل که دل من از تیر بلا پیش من اندر سپر آمد
هر تیر که گردون به سوی جان من انداخت دل گشت سپر بر دل بیچاره برآمد
❈۵❈
چون پاره شد از تیر بلا این دل مسکین هر تیر که آمد پس از آن بر جگر آمد
بس زود برآمد ز فلک کوکب سعدم چه سود که در وقت فرو شد چو برآمد
❈۶❈
آن شب که دگر روز مرا عزم سفر بود ناگاه ز اطراف نسیم سحر آمد
بوی تبتی مشک و گل زرد همی زد وان ترک من از حجره چو خورشید برآمد
❈۷❈
زان دیده چون نرگس چون دیده نرگس در دیده تاریک پر آبم سهر آمد
یک حلقه کوتاه ز زلفش بکشیدم زان حلقه مر او را به میان بر کمر آمد
❈۸❈
زان زلفک پرتاب و از آن دیده پر خواب یک آستی و دامن مشک و گهر آمد
گفتم که مرا توشه ده از دو لب نوشین کاهنگ سفر کردم و وقت سفر آمد
❈۹❈
از خط وفا سرمکش و دل مبر از من کاین عشق همه رنج و درد سر آمد
گفتا چه کنم من که ازین عشق جهانسوز دل در سر اندوه شد و جان در خطر آمد
❈۱۰❈
یک هجر به سر نامده هجری دگر افتاد یک غم سپری ناشده غمی دگر آمد
چون ابر ز غم دیده من باران بارید تا شاخ فراق امروز دیگر به بر آمد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۸۴ - داستان تبه روزی و گرفتاری

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محسن ، ۲
2019-05-08T02:01:52
سه بیت از ابیات آخر موزون نیست , متاسفانه به هر سایتی رجوع کردم ، چون از هم کپی برداری می کنند ، همه همان اشتباه در وزن را داشتند ، گویا اشعار را نخوانده می آورند . بانظر خودم اصلاح کردم ولی مستند نیست : از خط وفا سرمکش و دل مبر از منکاین عشق همه رنج و درد سر آمداینگونه : {کاین عشق همه رنج و همه دردسر آمد} گفتا چه کنم من که ازین عشق جهانسوزدل در سر اندوه شد و جان در خطر آمداینگونه : {دل در سر اندوه شد و در خطر آمد}چون ابر ز غم دیده من باران باریدتا شاخ فراق امروز دیگر به بر آمداینگونه: {چون ابر ز غم دیده من باز بباریدتا شاخ فراق دگر امروز بر آمد}با پوزش از مسعود خان سعد سلمان
Nemol
2019-05-07T23:33:03
سلام و درودتوی یکی دوتا از بیت های آخر، به نظرم وزن مشکل داره، احتمالا اشتباه تایپی باشه(باز هم به نظرم!، شایدم بنده دارم اشتبا میکنم)، چون برای شعری چنین خفن، چنین ایرادی بعید است
افسانه چراغی
2021-01-19T17:03:23
چهار بیت آخر:از خطِّ وفا سر مکش و دل مبر از منکاین عشق همه رنجِ دل و دردِ سر آمدگفتا چه کنم من؟ که از این عشق چهانسوزدل در سرِ اندُه شد و جان در خطر آمدیک هجر به سر نامَده، هجری دگر افتادیک غم سپری ناشُده، غمّی دگر آمدچون ابر، ز غم، دیدۀ من باران باریدتا شاخِ فِراق امروز، دیگر به برآمد
افسانه چراغی
2021-01-19T17:06:01
اصلاح غلط تایپی حاشیه قبل:خطِّ - جهانسوز
افسانه چراغی
2021-01-19T19:04:31
بیت 4 گشت غلط است لطفا تصحیح بفرمایید کُشتوآن آتش سوزنده مرا کُشت که دوزخدر خواب بدیدم، به دو چشمم شرر آمدغم همچون آتش سوزنده مرا کشت. آتش دوزخ در مقابل آن، جرقه آتش است.