گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

میبدی:قوله تعالی: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ... مصطفی گفت در تفسیر این آیت یقول اللَّه عز و جل اذکرو...

قوله تعالی: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ... مصطفی گفت در تفسیر این آیت یقول اللَّه عز و جل اذکرونی یا معشر العباد بطاعتی اذکرکم بمغفرتی اللَّه میگوید عزّ جلاله رهیکان من: مرا طاعت دار باشید و بندگی کنید تا شما را بیامرزم. از اینجا گفت مصطفی ص هر که خدای را عز و جل طاعت دارد و بندگی کند، و فرمانهای وی را پیش شود، از جمله ذاکرانست، اگر چه نماز نوافل و روزه تطوع و تلاوت قرآن کمتر کند. و هر که نافرمان شود و طاعت ندارد از جمله فراموش کارانست، اگر چه نماز بسیار کند و روزه دارد و قرآن خواند، پس حقیقت ذکر طاعت داریست و حسن کردار، نه آراستن سخن و مجرد گفتار. مفسران در تفسیر این آیت همین معنی گفته‌اند در لفظهای مختلف، باتفاق معانی فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ مرا یاد دارید و یاد کنید بآزادی کردن نیکو و پرستش پاک، تا یاد کنم شما را بپاداش نیکو، و افزونی نعمت. مرا یاد کنید در سرای محنت بزبان فاقت، از سر ذلّت، بصدق و ارادت، بر بساط مجاهدت، تا من شما را یاد کنم در سرای قربت، بزبان عنایت از سر رعایت، بصدق هدایت، بر بساط مکاشفت، مرا یاد کنید بر بساط خدمت، در ایام غربت، در مشاهده منت، بر ترک عادت، میان شرم و حرمت، تا من شما را یاد کنم بر بساط زلفت، در ایام مشاهدت، میان انبساط و رؤیت، فاذکرونی بالطاعات اذکرکم بالمعافات، فاذکرونی بالموافقات اذکرکم بالکرامات، فاذکرونی بالدعاء اذکرکم بالعطاء، فاذکرونی فی النعمة و الرخاء اذکرکم فی الشدة و البلاء، فاذکرونی بقطع العلائق اذکرکم بنعت الحقائق، فاذکرونی من حیث انتم، اذکرکم من حیث انا، و لذکر اللَّه اکبر. قال الاصمعی رأیت اعرابیا بالموقف یقول الهی! عجت الیک الاصوات بضروب اللغات، یسئلونک الحاجات، و حاجتی الیک ان تذکرنی عند البلاء اذا نسینی اهل الدنیا. و قال سفیان بن عیینه بلغنا ان اللَّه سبحانه قال اعطیت عبادی مالوا عطیت جبرئیل و میکائیل کنت قد اجزلت لهما، قلت اذکرونی اذکرکم، و قلت لموسی قل للظلمة لا تذکرونی، فانی اذکر من ذکرنی، و ان ذکری ایاهم ان العنهم بموسی وحی آمد که ای موسی ظالمان را گوی تا مرا یاد نکنند که اگر ایشان مرا یاد کنند من ایشان را بطرد و لعنت یاد کنم، چنان که چون مؤمنان مرا یاد کنند من ایشان را برحمت و مغفرت یاد کنم. سدی ازینجا گفت در تفسیر آیت لیس من عبدی ذکر اللَّه الّا ذکره لا یذکره مؤمن الّا ذکره بالرحمة و لا یذکره کافر الا ذکره بعذاب. و رسول خدای را پرسیدند که از کارها چه فاضلتر و از کردارها چه نیکوتر؟ گفت آنک بمیری و زبانت تر باشد بذکر خدای عز و جل، آن گه گفت خبر کنم شما را که بهترین اعمال شما و پذیرفته و پسندیده ترین آن بنزدیک خداوند شما، و آنچه بهتر است از زر و سیم بصدقه دادن، و از جهاد کردن با دشمنان دین چیست؟ گفتند آن چیست یا رسول اللَّه؟ گفت ذکر خدای عزّ و جل و از ذکرها هیچ چیز نیست فاضلتر از قرآن خواندن، خاصه در نماز چنانک مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «قراءة القرآن فی الصّلاة افضل من القراءة بغیر الصلاة و قراءة القرآن بغیر الصّلاة افضل من الذکر و الذکر افضل من الصدقة و الصدقة افضل من الصیام و الصیام جنّة من النّار، و لا قول الا بعمل، و لا قول و لا عمل الا بنیّة، و لا قول و لا عمل و لا نیة، الّا باصابة السّنّة.
ثم قال تعالی: وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ بشکر نعمت فرمود و از کفران نهی کرد، و هر چند که از روی ظاهر هر دو یکسانست امّا از روی معنی در جمع میان این دو کلمه فایدنی نیکوست، و آن آنست که تا کسی را و هم نیفتد که شکر نعمت بمقتضی امر مطلق یک بار بیش نیست، بل که هر ساعتی و هر لحظتی شکر منعم واجب است، که اگر شکر نکنی کفران باشد و این منهی است که میگوید وَ لا تَکْفُرُونِ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا.... الآیة... میگوید ای گرویدگان: اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ یاری جویید بر رستن از آتش، و رسیدن به پیروزی بدو چیز بشکیبایی و بنماز که در نماز شفا است و در شکیبایی فرج، مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: الصّبر مفتاح الفرج، و فی الصّلاة شفاء»
و گفته‌اند در معنی آیت (استعینوا بالصبر علی الصلوات) یاری جویید بر تمحیص گناهان خویش، و کفارت آن بصبر کردن در اداء فرائض و خاصه در نماز، که آن باری گران است و کاری عظیم، چنانک رب العزة گفت وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ مصطفی ع معاذ جبل را گفت آن گه که از وی سؤال کرد حدّثنی بعمل یدخلنی الجنة و لا اسألک عن شی‌ء غیره‌
فقال صلّی اللَّه علیه و آله و سلم بخ بخ! لقد سألت عن عظیم و انه لیسیر علی من اراد اللَّه بالخیر، ثم قال «تؤمن باللَّه و الیوم الآخر و تقیم الصلاة و تعبد اللَّه وحده لا تشرک به شیئا
پس بیان کرد که صابران را چه ثواب است ایشان که بار احکام شرع کشند، و فرائض حق گزارند، فقال.
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ گفت من که خداوندم با ایشانم بحفظ و رعایت و عنایت، اصحبهم و احفظهم و أتولّاهم و امتعهم.
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ الآیة... سبب نزول این آیت آن بود که روز بدر چهارده مرد مسلمان کشته شدند، شش از مهاجران بودند و هشت از انصار، مردمان میگفتند ایشان را که فلان مرد، و فلان مرد، نعیم دنیا از وی بگشت، رب العالمین گفت مگویید چنین! که ایشان مردگان نه‌اند بلکه زندگانند بنزدیک خداوند ایشان، شادان و نازان، طعام و شراب بهشت بی حساب بایشان میرسد و لکن شما نمیدانید. مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت «انّ ارواح الشهداء فی اجواف طیر خضر تسرح فی ثمار الجنة و تشرب من انهارها، و تأوی باللیل الی قنادیل من نور معلّقة بالعرش»
مرّ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم یوم احد علی مصعب بن عمیر و هو مقتول، فوقف علیه و دعا له، ثم قرأ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ. ثم‌
قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «انّ رسول اللَّه یشهد انّ هؤلاء شهداء عند اللَّه یوم القیمة فاتوهم و زروهم و سلّموا علیهم، فو الّذی نفسی بیده لا یسلّم علیهم احد الی یوم القیمة الا ردّوا علیه یرزقون من ثمار الجنة و تحفها.»
و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم یعطی الشهید ست خصال عند اوّل قطرة من دمه، یکفّر عنه کل خطیئة، و یری مقعده من الجنة، و یزوّج من الحور العین، و یؤمن من الفزع الاکبر و من عذاب القبر، و یحلّی حلیة الایمان. و عن انس قال بعث النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم سرّیة فقتلوا و انّ جبرئیل أتی النبی فاخبره انهم قد لقوا ربهم عز و جل فرضی عنهم و ارضاهم. قال انس کنّا نقرأ آیا بلّغوا قومنا انا قد لقینا ربنا فرضی عنّا و ارضانا
اگر کسی گوید که این شهیدان اگر زندگانند و مرتزقان پس چونست که در جثت ایشان تصرف نیست، و زندگان را تصرف جثت باشد لا محاله؟ جواب آنست که نه هر که در جثت وی تصرف نیست مرده بود، نه بینی که مردم در خواب شود و در جثت وی تصرف نماند و وی مرده نیست؟ و کس باشد که در خواب چیزی بیند که از آن اندوهگین شود، و باشد که از خواب درآید و هنوز آن بقیت اندوه با وی بود، تا بدانی که در آن حال زنده است اگر چه متصرف نیست، همچنین ارواح شهدا جائز است که از اجسام ایشان مفارقت گیرد، و آن گه بنزدیک خداوند باشد نه مرده، پس ایشان را از این جهت مرده نباید گفت بلکه شهید باید گفت، از آنک وی بنزدیک خدای زنده است و روزی میخورد چنانک گفت بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ و بجای خویش شرح آن بتمامی گفته شود ان شاء اللَّه.
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ الآیة... النون فیه للتأکید، و اللام جواب قسم محذوف علی تقدیر و اللَّه لنبلونّکم ای لنعاملنّکم معاملة المختبر، گفت با شما آن معاملت کنیم که کسی که آزمایش کند بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ علی تقدیر، شافعی گفت این خوف بیم دشمن است در غزا، و این گرسنگی روزه ماه رمضان است و این کاست از مال زکاة صامت، و این کاست از تن آزاد کردن بردگان، و این کاست از میوه صدقه خرما و انگور و گفته‌اند که جوع آن قحط است که اهل مکه را هفت سال رسیده بود. وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ آن بود که مال و نعمت از دست ایشان بشد. وَ الْأَنْفُسِ بیماری و پیری و مرگ است. وَ الثَّمَراتِ مرگ فرزندان که فرزند را ثمره دل خوانند ذلک‌
فی قوله صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «اذا مات ولد العبد قال اللَّه لملائکته أ قبضتم ولد عبدی؟
فیقولون نعم. فیقول أ قبضتم ثمرة فؤاده؟ فیقولون نعم فیقول ما ذا قال عبدی؟ فیقولون حمدک و استرجع فیقول ابنوا لعبدی بیتا فی الجنة و سمّوه بیت الحمد.
و ابتلاء ایشان باین چند چیز از بهر آن بود که تا چون پسینیان شنوند زودتر به پذیرفتن دین و اتباع صحابه درآیند، که گویند اگر نه این دین حق بودی و حجت آن روشن ایشان برین بلاها و مصیبتها با این دین صبر نکردندی، پس آن ایشان را چون برهانی باشد، بدین حق در آیند و اتباع صحابه کنند. آن گه مصطفی را گفت وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا... ای مهتر! این شکیبایان را بر آن مصیبتها و محنتها بشارت ده، آنان که چون مصیبتی بایشان رسد گویند: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ انّا للَّه ای نحن و اموالنا للَّه عبیدا و ملکا، یفعل فیها ما یشاء وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ای مقرون بالبعث بعد الموت فاللّه تعالی قادر علیه. انّا للَّه اقرار است ببعث و نشور و ثواب و عقاب، که اللَّه بآن قادر است و آن را توانا و بآن دانا.
قال النبی «من استرجع عند المصیبة جبّر اللَّه مصیبته و احسن عقباه و جعل له خلفا صالحا یرضاه»
و قال ما من مسلم و لا مسلمة یصاب بمصیبة فذکر مصیبة و ان قدم عهدها فیحدث لها استرجاعا، الّا احدث اللَّه له و اعطاه مثل ثوابها یوم اصیب بها.
و قال عکرمة طفئ سراج النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم فقال إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ فقیل یا رسول اللَّه أ مصیبة هی؟ قال نعم! کل شی‌ء یؤذی المؤمن فهو له مصیبة.
و قال اربع من کنّ فیه بنی له بیت فی الجنة: المعتصم بلا اله الا اللَّه لا یشک فیها، و من اذا عمل حسنة سرّته و حمد اللَّه علیها، و اذا عمل سیئة ساءته و استغفر اللَّه منها، و اذا اصابته مصیبة قال إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ.
پس ایشان را وعده داد که اگر در مصیبتها صبر کنند و جزع نکنند و استرجاع گویند، بر ایشانست از خداوند ایشان نه یک رحمت بلکه رحمتها، پس یکدیگر، ازین جهت صلوات بجمع گفت.
أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ و صلاة رحمت است و ثناء نیکو، و رحمت خداوند بر بندگان فراوانست و وجوه آن بسیار دعاء ایشان اجابت میکند، و بر طاعت اندک سپاس داری میکند، و روزی فراخ بایشان می‌رساند، و برکت در معاش و در زندگانی میکند، و در حال درماندگی و بیچارگی و بیماری و درویشی فریاد میرسد، و بر دشمنان نصرت میدهد، و توفیق طاعت و روشنایی معرفت و هدایت میدهد. اینست که رب العزة گفت وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ قیل هم المهتدون الیوم الی الحق و الصواب، و غدا الی الجنة و الثواب عمر خطاب چون این آیت بر خواندی گفتی نعم العدلان و نعمت العلاوة، عنی بالعدلین اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة، و بالعلاوة قوله وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ‌

فایل صوتی کشف الاسرار و عدة الابرار بخش ۸۳ - ۲۶ - النوبة الثانیة

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها