مهدی اخوان ثالث:دور از گزند و تیررس رعد و برق و باد وز معبر قوافل ایام رهگذر
❈۱❈
دور از گزند و تیررس رعد و برق و باد
وز معبر قوافل ایام رهگذر
با میوهٔ همیشگیاش، سبزی مدام
ناژوی سالخورد فرو هشته بال و پر
❈۲❈
او در جوار خویش
دیده ست بارها
بس مرغهای مختلف الوان نشستهاند
بر بیدهای وحشی و اهلی چنارها
❈۳❈
پر جست و خیز و بیهوده گو طوطی بهار
اندیشناک قمری تابستان
اندوهگین قناری پاییز
خاموش و خسته زاغ زمستان
❈۴❈
اما
او
با میوهٔ همیشگیاش، سبزی مدام
عمری گرفته خو
❈۵❈
گفتمش برف؟ گفت: بر این بام سبز فام
چون مرغ آرزوی تو لختی نشست و رفت
گفتم تگرگ؟ چتر به سردی تکاند و گفت
چندی چو اشک شوق تو، امید بست و رفت
کامنت ها