مهدی اخوان ثالث:... باری، حکایتی ست حتی شنیدهام
❈۱❈
... باری، حکایتی ست
حتی شنیدهام
بارانی آمده ست و به راه اوفتاده سیل
هر جا که مرز بوده و خط، پاک شسته است
❈۲❈
چندان که شهربند قرقها شکسته است
و همچنین شنیدهام آنجا
باران بال و پر
میبارد از هوا
❈۳❈
دیگر بنای هیچ پلی بر خیال نیست
کوته شده ست فاصلهٔ دست و آرزو
حتی نجیب بودن و ماندن، محال نیست
بیدار راستین شده خواب فسانهها
❈۴❈
مرغ سعادتی که در افسانه میپرید
هر سو زند صلا
کای هر کی! بیا
زنبیل خویش پر کن، از آنچت آرزوست
❈۵❈
و همچنین شنیدهام آنجا
چی؟
لبخند میزنی؟
من روستاییم، نفسم پاک و راستین
❈۶❈
باور نمیکنم که تو باور نمیکنی
آری، حکایتی ست
شهری چنین که گفتی، الحق که آیتی ست
اما
❈۷❈
من خواب دیدهام
تو خواب دیدهای
او خواب دیده است
ما خواب دی...ـ
❈۸❈
بس است
کامنت ها