گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مهدی اخوان ثالث:این نه آب است کآتش را کند خاموش با تو گویم، لولی لول گریبان چک

❈۱❈
این نه آب است کآتش را کند خاموش با تو گویم، لولی لول گریبان چک
آبیاری می‌کنم اندوه زار خاطر خود را زلال تلخ شور انگیز
❈۲❈
تکزاد پاک آتشنک در سکوتش غرق
چون زنی عریان میان بستر تسلیم، اما مرده یا در خواب
بی گشاد و بست لبخندی و اخمی، تن رها کرده ست
پهنه ور مرداب بی تپش و آرام
❈۳❈
مرده یا در خواب مردابی ست و آنچه در وی هیچ نتوان دید
قلهٔ پستان موجی، ناف گردابی ست من نشسته‌ام بر سریر ساحل این رود بی رفتار
❈۴❈
وز لبم جاری خروشان شطی از دشنام زی خدای و جمله پیغام آورانش، هر که وز هر جای
بسته گوناگون پل پیغام هر نفس لختی ز عمر من، بسان قطره‌ای زرین
می‌چکد در کام این مرداب عمر اوبار
چینه دان شوم و سیری ناپذیرش هر دم از من طعمه‌ای خواهد
❈۵❈
بازمانده، جاودان،‌منقار وی چون غار من ز عمر خویشتن هر لحظه‌ای را لاشه‌ای سازم
همچو ماهی سویش اندازم سیر اما کی شود این پیر ماهی‌خوار؟
❈۶❈
باز گوید: طعمه‌ای دیگر اینت وحشتناک‌تر منقار
همچو آن صیاد ناکامی که هر شب خسته و غمگین تورش اندر دست
❈۷❈
هیچش اندر تور می‌سپارد راه خود را، دور
تا حصار کلبهٔ در حسرتش محصور باز بینی باز گردد صبح دیگر نیز
❈۸❈
تورش اندر دست و در آن هیچ تا بیندازد دگر ره چنگ در دریا
و آزماید بخت بی بنیاد همچو این صیاد
❈۹❈
نیز من هر شب ساقی دیر اعتنای فرقه ترسا را
باز گویم: ساغری دیگر تا دهد آن: دیگری دیگر
❈۱۰❈
ز آن زلال تلخ شورانگیز پاکزاد تک آتشخیز
هر به هنگام و بناهنگام لولی لول گریبان چک
❈۱۱❈
آبیاری می‌کند اندوه زار خاطر خود را ماهی لغزان و زرین پولک یک لحظه را شاید
چشم ماهیخوار را غافل کند، وز کام این مرداب برباید

فایل صوتی آخر شاهنامه مرداب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها