گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مهدی اخوان ثالث:در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگاه کردم کلاغی روی بام خانهٔ همسایهٔ ما بود

❈۱❈
در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگاه کردم کلاغی روی بام خانهٔ همسایهٔ ما بود
و بر چیزی، نمی‌دانم چه، شاید تکه استخوانی دمادم تق و تق منقار می‌زد باز
و نزدیکش کلاغی روی آنتن قار می‌زد باز
نمی‌دانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا بخیل است
❈۲❈
و تنها می‌خورد هر کس که دارد در آن لحظه از آن آنتن چه امواجی گذر می‌کرد
که در آن موج‌ها شاید یکی نطقی در این معنی که شیرین است غم
شیرین‌تر از شهد و شکر می‌کرد
نمی‌دانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا عجیب است شلوغ است
❈۳❈
دروغ است و غریب است و در آن موج‌ها شاید در آن لحظه جوانی هم
برای دوستداران صدای پیر مردی تار می‌زد باز
نمی‌دانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا پر است از ساز و از آواز
و بسیاری صداهایی که دارد تار و پودی گرم و نرم
❈۴❈
و بسیاری که بی شرم در آن لحظه گمان کردم یکی هم داشت خود را دار می‌زد باز
نمی‌دانم چرا شاید برای آنکه این دنیا کشنده ست دد است
❈۵❈
درنده است بد است
زننده ست و بیش از این همه اسباب خنده ست
❈۶❈
در آن لحظه یکی میوه فروش دوره گرد بد صدا هم دمادم میوهٔ پوسیده‌اش را جار می‌زد باز
نمی‌دانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا بزرگ است و دور است
❈۷❈
و کور است در آن لحظه که می‌پژمرد و می‌رفت
و لختی عمر جاویدان هستی را به غارت با شتابی آشنا می‌برد و می‌رفت
❈۸❈
در آن پرشور لحظه دل من با چه اصراری تو را خواست
و می‌دانم چرا خواست و می‌دانم که پوچ هستی و این لحظه‌های پژمرنده
❈۹❈
که نامش عمر و دنیاست اگر باشی تو با من، خوب و جاویدان و زیباست

فایل صوتی از این اوستا در آن لحظه

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها