گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مهدی اخوان ثالث:شست باران بهاران هر چه هر جا بود یک شب پاک اهورایی

❈۱❈
شست باران بهاران هر چه هر جا بود یک شب پاک اهورایی
بود و پیدا بود بر بلندی همگنان خاموش
❈۲❈
گرد هم بودند لیک پنداری
هر کسی با خویش تنها بود ماه می‌تابید و شب آرام و زیبا بود
❈۳❈
جمله آفاق جهان پیدا اختران روشن‌تر از هر شب
تا اقاصی ژرفنای آسمان پیدا جاودانی بیکران تا بیکرانه ی جاودان پیدا
❈۴❈
اینک این پرسنده می‌پرسد پرسنده: من شنیدستم
تا جهان باقی ست مرزی هست بین دانستن
❈۵❈
و ندانستن تو بگو، مزدک!‌ چه می‌دانی؟
آن سوی این مرز ناپیدا چیست؟
❈۶❈
وانکه زانسو چند و چون دانسته باشد کیست؟ مزدک: من جز اینجایی که می‌بینم نمی‌دانم
پرسنده: یا جز اینجایی که می‌دانی نمی‌بینی مزدک: من نمی‌دانم چه آنچه یا کجا آنجاست
❈۷❈
بودا: از همین دانستن و دیدن یا ندانستن سخن می‌رفت
زرتشت: آه، مزدک! کاش می‌دیدی شهر بند رازها آنجاست
❈۸❈
اهرمن آنجا، اهورا نیز بودا: پهندشت نیروانا نیز
پرسنده: پس خدا آنجاست؟ هان؟
❈۹❈
شاید خدا آنجاست بین دانستن
و ندانستن تا جهان باقی ست مرزی هست
❈۱۰❈
همچنان بوده ست تا جهان بوده ست

فایل صوتی از این اوستا و ندانستن

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها