گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مهدی اخوان ثالث:چون میهمانان به سفرهٔ پر ناز و نعمتی خواندی مرا به بستر وصل خودی پری

❈۱❈
چون میهمانان به سفرهٔ پر ناز و نعمتی خواندی مرا به بستر وصل خودی پری
هر جا دلم بخواهد من دست می‌برم دیگر مگو: ببین به کجا دست می‌بری
❈۲❈
با میهمان مگوی: بنوش این، منوش آن ای میزبان که پر گل ناز است بسترت
بگذار مست مست بیفتم کنار تو بگذار هر چه هست بنوشم ز ساغرت
❈۳❈
هر جا دلم بخواهد، آری، چنین خوش است باید درید هر چه شود بین ما حجاب
باید شکست هر چه شود سد راه وصل دیوانه بود باید و مست و خوش و خراب
❈۴❈
گه می‌چرم چو آهوی مستی، به دست و لب در دشت گیسوی تو که صاف است و بی شکن
گه می‌پرم چو بلبل سرگشته با نگاه بر گرد آن دو نو گل پنهان به پیرهن
❈۵❈
هر جا دلم بخواهد، آری به شرم و شوق دستم خزد به جانب پستان نرم تو
واندر دلم شکفته شود صد گل از غرور چون به بنم آن دو گونهٔ گلگون ز شرم تو
❈۶❈
تو خنده زن چو کبک، گریزنده چون غزال من در پیت چو در پی آهو پلنگ مست
وانگه ترا بگیرم و دستان من روند هر جا دلم بخواهد آری چنین خوش است
❈۷❈
چشمان شاد گرسنه مستم دود حریص بر پیکر برهنهٔ پر نور و صاف تو
بر مرمر ملایم جاندار و گرم تو بر روی و ران و گردن و پستان و ناف تو
❈۸❈
کم کم به شوق دست نوازش کشم بر آن گلدیس پاک و پردگی نازپرورت
هر جا دلم بخواهد من دست می‌برم ای میزبان که پر گل ناز است بسترت
❈۹❈
تو شوخ پندگوی، به خشم و به ناز خوش من مست پند نشنو، بی رحم، بی قرار
و آنگه دگر تو دانی و من، وین شب شگفت وین کنج دنج و بستر خاموش و رازدار

فایل صوتی زمستان هر کجا دلم بخواهد

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها