مهدی اخوان ثالث:نخستین روزنهای از امید، گرم و گرامی
❈۱❈
نخستین
روزنهای از امید، گرم و گرامی
روشنی افکنده باز بر دل سردم
دایم از آن لذتی که خواهم آمد
❈۲❈
مستم و با سرنوشت بد به نبردم
تا بردم گاهگاه وسوسه با خویش
کای دله دل! چشم ازین گناه فرو پوش
یاد گناهان دلپذیر گذشته
❈۳❈
بانگ بر آرد که: ای شیطان! خاموش
وسوسهٔ تو به در دلم نکند راه
توبه کند، آنکه او گنه نتواند
گرگم و گرگ گرسنهام من و گویم
❈۴❈
مرگ مگر زهر توبهام بچشاند
دومین
باز شب آمد، حرمسرای گناهان
باز در آن برگ لاله راه نکردیم
❈۵❈
وای دلا! این چه بی فروغ شبی بود
حیف، گذشت امشب و گناه نکردیم
ای لب گرم من! ای ز تف عطش خشک
باش که سیرت کنم ز بوسهٔ شاداب
❈۶❈
از لب و دندان و چهرهای که بر آنها
رشک برد لاله و ستاره و مهتاب
اخترکان! شب به خیر، خسته شدم باز
بسترم از انتظار خستهتر از من
❈۷❈
خستهام، اما خوشم که روح گناهان
شاد شود، شاد، تا شب دگر از من
آخرین
مست شعف میروم به بسترم امشب
❈۸❈
بر دو لبم خنده، تا که خنده کند روز
باز ببینم سعادت تو چه قدر است
بستر خوشبختم! ای ... بستر پیروز
کامنت ها