مهدی اخوان ثالث:۱ هوا سرد است و برف آهسته بارد
❈۱❈
۱
هوا سرد است و برف آهسته بارد
ز ابری ساکت و خاکستری رنگ
زمین را بارش مثقال، مثقال
❈۲❈
فرستد پوشش فرسنگ، فرسنگ
سرود کلبهٔ بی روزن شب
سرود برف و باران است امشب
ولی از زوزههای باد پیداست
❈۳❈
که شب مهمان توفان است امشب
دوان بر پردههای برفها، باد
روان بر بالهای باد، باران
درون کلبهٔ بی روزن شب
❈۴❈
شب توفانی سرد زمستان
آواز سگها
«زمین سرد است و برف آلوده و تر
هوا تاریک و توفان خشمناک است
❈۵❈
کشد - مانند گرگان - باد، زوزه
ولی ما نیکبختان را چه باک است؟»
«کنار مطبخ ارباب، آنجا
بر آن خاک ارههای نرم خفتن
❈۶❈
چه لذت بخش و مطبوع است، و آنگاه
عزیزم گفتن و جانم شنفتن »
«وز آن ته ماندههای سفره خوردن»
«و گر آن هم نباشد استخوانی »
❈۷❈
«چه عمر راحتی دنیای خوبی
چه ارباب عزیز و مهربانی »
«ولی شلاق! این دیگر بلایی ست »
«بلی، اما تحمل کرد باید
❈۸❈
درست است اینکه الحق دردناک است
ولی ارباب آخر رحمش آید
گذارد چون فروکش کرد خشمش
که سر بر کفش و بر پایش گذاریم
❈۹❈
شمارد زخمهامان را و ما این
محبت را غنیمت می شماریم »
۲
خروشد باد و بارد همچنان برف
❈۱۰❈
ز سقف کلبهٔ بی روزن شب
شب توفانی سرد زمستان
زمستان سیاه مرگ مرکب
آواز گرگها
❈۱۱❈
«زمین سرد است و برف آلوده و تر
هوا تاریک و توفان خشمگین است
کشد - مانند سگها - باد، زوزه
زمین و آسمان با ما به کین است »
❈۱۲❈
«شب و کولاک رعب انگیز و وحشی
شب و صحرای وحشتناک و سرما
بلای نیستی، سرمای پر سوز
حکومت میکند بر دشت و بر ما »
❈۱۳❈
«نه ما را گوشهٔ گرم کنامی
شکاف کوهساری سر پناهی »
«نه حتی جنگلی کوچک، که بتوان
در آن آسود بی تشویش گاهی
❈۱۴❈
دو دشمن در کمین ماست، دایم
دو دشمن میدهد ما را شکنجه
برون: سرما درون: این آتش جوع
که بر ارکان ما افکنده پنجه »
❈۱۵❈
«و ... اینک ... سومین دشمن ... که ناگاه
برون جست از کمین و حملهور گشت
سلاح آتشین ... بی رحم ... بی رحم
نه پای رفتن و نی جای برگشت »
❈۱۶❈
«بنوش ای برف! گلگون شو، برافروز
که این خون، خون ما بی خانمانهاست
که این خون، خون گرگان گرسنه ست
که این خون، خون فرزندان صحراست »
❈۱۷❈
«درین سرما، گرسنه، زخم خورده،
دویم آسیمه سر بر برف چون باد
ولیکن عزت آزادگی را
نگهبانیم، آزادیم، آزاد »
کامنت ها