گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محمدعلی بهمنی:بهار بهار، صدا همون صدا بود صدای شاخه‌ها و ریشه‌ها بود

❈۱❈
بهار بهار، صدا همون صدا بود صدای شاخه‌ها و ریشه‌ها بود
بهار بهار، چه اسم آشنایی صدات میاد... اما خودت کجایی؟
❈۲❈
وا بکنیم پنجره‌ها رو یا نه؟ تازه کنیم خاطره‌ها رو یا نه؟
بهار اومد لباس نو تنم کرد تازه‌تر از فصل شکفتنم کرد
❈۳❈
بهار اومد با یه بغل جوونه عید آورد از تو کوچه، تو خونه
حیاط ما یه غربیل، باغچه ما یه گلدون خونهٔ ما همیشه، منتظر یه مهمون
❈۴❈
بهار اومد لباس نو تنم کرد تازه‌تر از فصل شکفتنم کرد
بهار بهار یه مهمون قدیمی یه آشنای ساده و صمیمی
❈۵❈
یه آشنا که مثل قصه‌ها بود خواب و خیال همه بچه‌ها بود
آخ... که چه زود قلک عیدیامون وقتی شکست، باهاش شکست دلامون
❈۶❈
بهار اومد برفارو نقطه چین کرد خنده به دلمردگی زمین کرد
چقد دلم فصل بهار و دوست داشت وا شدن پنجره‌ها رو دوست داشت
❈۷❈
بهار اومد پنجره‌ها رو وا کرد من و با حسی دیگه آشنا کرد
یه حرف یه حرف، حرفای من کتاب شد حیف که همش سوال بی جواب شد
❈۸❈
دروغ نگم، هنوز دلم جوون بود که صبح تا شب دنبال آب و نون بود

فایل صوتی گزیدهٔ اشعار بهار بهار

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها