محمدعلی بهمنی:از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب
❈۱❈
از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب
شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب
پشت ستون سایهها روی درخت شب
میجویم اما نیستی در هیچ جا امشب
❈۲❈
میدانم آری نیستی اما نمیدانم
بیهوده میگردم به دنبالت، چرا امشب؟
هر شب تو را بی جستجو مییافتم اما
نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب
❈۳❈
ها... سایهای دیدم شبیهت نیست اما حیف
ای کاش میدیدم به چشمانم خطا امشب
هر شب صدای پای تو میآمد از هر چیز
حتی ز برگی هم نمیآید صدا امشب
❈۴❈
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچهها را، یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
❈۵❈
طاقت نمی آرم، تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم، بی تو، تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب
کامنت ها