گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محمدعلی بهمنی:خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید

❈۱❈
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید
رشته‌ای جنس همان رشته که بر گردن توست چه سر وقت مرا هم به سر وعده کشید
❈۲❈
به کف و ماسه که نایاب‌ترین مرجان‌ها تپش تب زده نبض مرا می‌فهمید
آسمان روشنی‌اش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید
❈۳❈
ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم هیچ‌کس مثل تو و من به تفاهم نرسید
خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید
❈۴❈
من که حتی پی پژواک خودم می‌گردم آخرین زمزمه‌ام را همه شهر شنید

فایل صوتی گزیدهٔ اشعار ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها