گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محمدعلی بهمنی:تکیه بر جنگل پشت سر، روبروی دریا هستم آنچنانم که نمی‌دانم در کجای دنیا هستم

❈۱❈
تکیه بر جنگل پشت سر، روبروی دریا هستم آنچنانم که نمی‌دانم در کجای دنیا هستم
حال دریا آرام و آبی است، حال جنگل سبز سبز است
من که رنگم را باران شسته است، در چه حالی آیا هستم؟
کوچ مرغان را می‌بینم، موج ماهی‌ها را نیز
حیف انسانم و می‌دانم، تا همیشه تنها هستم
وقت دل کندن از دیروز است یا که پیوستن بر امروز
من ولی در کار جان شستن، از غبار فردا هستم
صفحه‌ای ماسه بر می‌دارم، با مداد انگشتانم می‌نویسم
من آن دستی که رفت از دست شما هستم
مرغ و ماهی با هم می‌خندند، من به چشمانم می‌گویم
زندگی را می‌بینی بگذار این چنین باشم تا هستم

فایل صوتی گزیدهٔ اشعار حیف انسانم و می‌دانم تا همیشه تنها هستم

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها