گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محمدعلی بهمنی:در گوشه‌ای از آسمان، ابری شبیه سایهٔ من بود ابری که شاید مثل من آمادهٔ فریاد کردن بود

در گوشه‌ای از آسمان، ابری شبیه سایهٔ من بود
ابری که شاید مثل من آمادهٔ فریاد کردن بود
❈۱❈
من رهسپار قله و او راهی دره تلاقی‌مان پای اجاقی که هنوزش آتشی از پیش بر تن بود
خسته مباشی پاسخی پژواک سان از سنگ‌ها آمد
این ابتدای آشنایی‌مان در آن تاریک و روشن بود
بنشین!‌ نشستم گپ زدیم اما نه از حرفی که با ما بود
او نیز مثل من زبانش در بیان درد الکن بود
او منتظر تا من بگویم گفتنی‌های مگویم را من منتظر تا او بگوید، وقت اما وقت رفتن بود
گفتم که لب وا می‌کنم با خویشتن گفتم ولی بغضی
با دست‌هایی آشنا در من به کار قفل بستن بود
او خیره بر من، من به او خیره اجاق نیمه جان دیگر
گرمایش از تن رفته و خاکسترش در حال مردن بود
❈۲❈
گفتم: خداحافظ کسی پاسخ نداد و آسمان یکسر پوشیده از ابری شبیه آرزوهای سترون بود
تا قله شاید یک نفس باقی نبود اما غرور من با چوب‌دست شرمگینی در مسیر بازگشتن بود
چون ریگی از قله به قعر دره افتادم هزاران بار
اما من آن مورم که همواره به دنبال رسیدن بود

فایل صوتی گزیدهٔ اشعار اما من آن مورم که همواره به دنبال رسیدن بود

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها