محمدعلی بهمنی:من با غزلی قانعم و با غزلی شاد تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
❈۱❈
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانهٔ آباد
❈۲❈
من حسرت پرواز ندارم به دل آری
در من قفسی هست که می خواهدم آزاد
ای بال تخیل ببر آنجا غزلم را
کش مردم آزاده بگویند مریزاد
❈۳❈
من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد
آرام چه میجویی از این زادهٔ اضداد؟
میخواهم از این پس همه از عشق بگویم
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
❈۴❈
مگذار که دندان زدهٔ غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد
کامنت ها