گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محمدرضا شفیعی کدکنی:با صنوبری که روی قله ایستاده بود گونه روی گونه ی سپیده دم نهاده بود

❈۱❈
با صنوبری که روی قله ایستاده بود گونه روی گونه ی سپیده دم نهاده بود
موج گیسوان به دوش بادها گشاده بود از نشیب یخ گرفت دره گفتم
❈۲❈
این نه ساخت شکفتگی ست در کجای فصل ایستاده ای
مگر ندیده ای سبزه ها کبود و بیشه سوگوار
❈۳❈
فصل فصل خامش نهفتگی ست آن صنوبر بلند
با اشاره ای نه سوی دوردست گفت
❈۴❈
قد کوته تو راه را به دیده ی تو بست گامی از درون سرد خود برای
پای بر گریوه ای گذار و درنگر رود آفتاب و آب در شتاب
❈۵❈
کاروان درد و سرد در گزیر و ناگزیر
آنک آن هجوم سبز مرز ناپذیر در کجای فصل ایستاده ام ؟
❈۶❈
در کرانه ای که پیش چشم من
بهار شعله های سبز و سیره و سرود
❈۷❈
در نگاه تو کبود و دود

فایل صوتی از بودن و سرودن در کجای فصل؟

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها