گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محمدرضا شفیعی کدکنی: نفسم گرفت ازین شب در این حصار بشکن در این حصار جادویی روزگار بشکن

❈۱❈
نفسم گرفت ازین شب در این حصار بشکن در این حصار جادویی روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون به جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن
❈۲❈
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
«سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی»؟ تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
❈۳❈
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن
❈۴❈
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

فایل صوتی از بودن و سرودن غزلی در مایه ی شور و شکستن

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها