محمدرضا شفیعی کدکنی:نیلوفری شدم بر آبهای غربت بالیدم
❈۱❈
نیلوفری شدم
بر آبهای غربت بالیدم
نالیدم
گفتم
❈۲❈
با انقراض سلسله ی سرما
این باغ مومیایی بیدار می شود
وانگاه آن چکاوک آواره
حزن درخت ها را
❈۳❈
در چشمه سار سحر سرودش
خواهد شست
وینک
درمانده ام که امشب
❈۴❈
در زیر برف پر حرف
نعش سروده های شبانگاهی اش را
ایا کجا به خاک سپردند ؟
کامنت ها