محمدرضا شفیعی کدکنی: مرا نیز چون دیگران خنده ای هست و اشکی و شکی جنونی و خونی
❈۱❈
مرا نیز چون دیگران خنده ای هست
و اشکی و شکی جنونی و خونی
رها کن مرا
رها کن مرادر حضور گل و
❈۲❈
زمره ی نور
نور سیه فام ابلیس
مرا دست و پیراهن آغشته گردید
به خون خدایان
❈۳❈
مرا زیر این مطلق لاژوردی
نفس گشت فواره ی درد و دشنام
نه چونان شمایان
مرا آتشی باید و بوریایی
❈۴❈
که این کفر در زیر هفت آسمان هم نگنجد
برابلیس جا تنگ گشته ست آنجا
رها کن مرا
رها کن مرا
❈۵❈
کامنت ها