محمدرضا شفیعی کدکنی:باز می گردن با دست تهی نه پرستویی با من نه خدایی نو
❈۱❈
باز می گردن با دست تهی
نه پرستویی با من نه خدایی نو
نه سبویی آواز
دست هایم خالی ست
❈۲❈
هیچ صحرایی این گونه سترون ایا
خواب دیده ست کسی ؟
گاه می گویم
غم این نیست که دستانم خالی ست
❈۳❈
کاسه ی چشم لبریز رهایی هاست
کامنت ها