محمدرضا شفیعی کدکنی:صبح آمده ست برخیز بانگ خروس گوید
❈۱❈
صبح آمده ست برخیز
بانگ خروس گوید
وینخواب و خستگی را
در شط شب رها کن
❈۲❈
مستان نیم شب را
رندان تشنه لب را
بار دگر به فریاد
در کوچه ها صدا کن
❈۳❈
خواب دریچه ها را
با نعره ی سنگ بشکن
بار دگر به شادی
دروازه های شب را
❈۴❈
رو بر سپیده
وا کن
بانگ خروس گوید
فریاد شوق بفکن
❈۵❈
زندان واژه ها را دیوار و باره بشکن
و آواز عاشقان را
مهمان کوچه ها کن
زین بر نسیم بگذار
❈۶❈
تا بگذری از این بحر
وز آن دو روزن صبح
در کوچه باغ مستی
باران صبحدم را
❈۷❈
بر شاخه ی اقاقی
آیینه ی خدا کن
بنگر جوانه ها را آن ارجمند ها را
کان تار و پود چرکین
❈۸❈
باغ عقیم دیروز
اینک جوانه آورد
بنگر به نسترن ها
بر شانه های دیوار
❈۹❈
خواب بنفشگان را
با نغمه ای در آمیز
و اشراق صبحدم را
در شعر جویباران
❈۱۰❈
از بودن و سرودن
تفسیری آشنا کن
بیداری زمان را
با من بخوان به فریاد
❈۱۱❈
ور مرد خواب و خفتی
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
کامنت ها