گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محمدرضا شفیعی کدکنی:گفتم : این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش ؟ گفت : صبری تا کران روزگاران بایدش

❈۱❈
گفتم : این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش ؟ گفت : صبری تا کران روزگاران بایدش
تازیانه ی رعد و نیزه ی آذرخشان نیز هست گر نسیم و بوسه های نرم باران بایدش
❈۲❈
گفتم آن قربانیان پار
آن گلهای سرخ ؟ گفت : آری
❈۳❈
ناگهانش گریه آرامش ربود وز پی خاموشی طوفانی اش
گفت : اگر در سوک شان ابر می خواهد گریست
❈۴❈
هفت دریای جهان یک قطره باران بایدش
گفتمش خالی ست شهر از عاشقان وینجا نماند
❈۵❈
مرد راهی تا هوای کوی یاران بایدش گفت : چون روح بهاران
اید از اقصای شهر مردها جوشد ز خاک
❈۶❈
آن سان که از باران گیاه و آنچه می باید کنون
صبر مردان و دل امیدواران بایدش
❈۷❈

فایل صوتی در کوچه باغ های نشابور گفت و گو

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها