محمدرضا شفیعی کدکنی:در آغوش این دره ی دیر سال بر این صخره ی خامش کور و کر
❈۱❈
در آغوش این دره ی دیر سال
بر این صخره ی خامش کور و کر
درخت تک افتاده ی کوهبید
برآورده مغرور بر ابر سر
❈۲❈
فروبرده در سینه ی تنگ سنگ
پی جستن زندگی ریشه ها
نه از تیشه ی تیز برقش هراس
❈۳❈
نه از خشم طوفانش اندیشه ها
در آنجا که ابری نباریده است
در آنجا که نگذشته یک رهگذار
❈۴❈
درخت تک افتاده ی کوهبید
سرود حیات است سبز و بلند
شکفته چنین بر لب کوه سار
کامنت ها