محمدرضا شفیعی کدکنی:باز از جنون عشق به کوی تو آمدم بیگانگی مکن که به بوی تو آمدم
❈۱❈
باز از جنون عشق به کوی تو آمدم
بیگانگی مکن که به بوی تو آمدم
در بر رخم مبند که همچون نگاه شوق
با کاروان اشک به سوی تو آمدم
❈۲❈
از شهر بند عقل به سر منزل جنون
این سان به شوق دیدن روی تو آمدم
از رفته عذرخواه و ز اینده بیمناک
آشفته تر ز حلقه ی موی تو آمدم
❈۳❈
مانند اشک دور ز دیدار مردمان
با سر دویده تا سر کوی تو آمدم
کامنت ها